جایگاه بلند مدارس دینی در جامعهٔ اسلامی
برو دامن علم گير استوار
كه علمت رساند به دارالقرار
مياموز جز علم گر عاقلی
كه بیعلمبودن بُود جاهلی
نسبت وجود مدارس دینی در جامعهٔ ما مسلمانان، همانند نسبت روح برای کالبد و جسم است. زندهبودن کالبدِ بشری، وابسته به موجودیت روح است. با بیرون رفتن روح از بدن، جسم انسانی بر لبهٔ سقوط قرار میگیرد و نبود روح، مساوی با مرگ است.
جامعهٔ مسلمانان، حیات دینی، اخلاقی و رشد معنویاش منوط به وجود مدارس دینی است.
مدارس دینی به مثابهٔ قلبهای تپندهٔ جهان اسلام اند. اصول، فرهنگ و تمدن اسلامی، توسط همین مراکز علمی، از دستبردِ غالیان و گمراهان حفظ و مصئون میماند. چنین است که تعدادی آن را حفظ کرده و در عمل پیاده میکنند و سپس آن را به افرادی دیگر، نسلبهنسل میرسانند و بدینصورت سینهبهسینه این علم منتقل میشود و دین ما از هر تغییری محفوظ میماند.
از دورهٔ طلایی اسلام، زمانیکه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نسل جدیدی از بشریت را زیر تربیت مستقیم خود گرفتند، همسان با بقیهٔ فعالیتهای عقیدهوی، فرهنگی، سیاسی و جهادی، مدرسهای بهنام «اصحاب صفه» را نیز تشکیل دادند. مدرسهای که دلدادگان علم و معرفت، کسانی مانند ابوهریرهها – رضیاللهعنهم – که بعدها نشر علوم اسلامی را بردوش گرفتند، در آن مراکز علمی به تحصیل علوم قرآن، حدیث، معرفت، تقوا و هزاران نکات دیگر پرداختند و ذخیرهای از علوم اسلامی را در سینههای خود گنجاندند و سپس بدون کموکاستی آنرا در گسترهٔ گیتی انتشار دادند.
اصحاب صفه، شاگردان خاص پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بودند که از تمامی مصروفیتهای دنیوی و مشاغل کاری، که درآمدی دنیوی برایشان داشته باشد، خود را دور نگاهداشتند و منحصر به جمعآوری علوم از سینهٔ پاک رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم و شاگردان ارشدش بودند.
در طی سالیان درازی همواره این سلسلهٔ مدارس دینی جاری بوده است و در هر عصری، مراکز علمی و حجرههایی برای تحصیل علوم دینی و انتقال آنها به نسلهای بعدی، در هر دیاری از عجم و عرب وجود داشته است. بنابر سلسله سندهایی که اساتید بزرگوار دارند، میتوانید این سلسلهٔ درس و تدریس و مدارس دینی را بهتر درک کنید که چگونه این سلسله را از استادی به استادی دیگر وصل نموده تا اینکه به صحابهٔ کرام و خود ذاتِ اقدس نبی اکرم – صلیاللهعلیهوآلهوسلم – میرسانند!
مدارس معروفی چون دارالعلوم دیوبند (مادر مدارس دینی در تمام خاورمیانه) و هزاران مدارس کوچک و بزرگ دیگر که هر کدام در نقطهای حساس، مشغول خدمت به دین هستند و نقشآفرینیهای مثبت و غیرقابلوصفی را دارند اجرا میکنند، از نمونههای بارزی دراین زمینهاند و حقیقتاً میتوان تاثیرگذاری و جایگاه بلند مدارس دینی را، از وجود این مراکز احساس کرد و پرده از حقیقتی برداشت که انکارناپذیر است.
امروزه نیز بهپای زحمات عالمانی دلسوز و ایثارگر، مدارس علمی زیادی در سطح جهان مشغول به خدمترسانی برای امت اسلامی اند. سالانه هزاران جوان، دختر و پسر، از چنین مراکزی فارغالتحصیل میشوند و برای خدمترسانی وارد جامعه میگردند. یکی استاد میشود و به درسدادن مشغول میشود؛ دیگری صنف حفظِ قرآن دایر میکند؛ دیگری اطفال کوچک را در مسجد محله درس میدهد، قرآن و نماز میآموزاند و دیگری نیز راه تبلیغ و دعوت را میگیرد؛ دیگری درسهای ترجمهٔ قرآن برای نوجوانان باز میکند و هزاران مشغولیتهای دینی دیگر؛ که همهٔ این برنامهها مرهون همین مدارس دینی و مراکز علمیای است که باوجود تمامی مشکلات و نارساییهای اقتصادی و اجتماعی، باز هم دست از کار برنمیدارند و با درویشی و قناعت، روز و شب خود را میگذرانند. چنانچه اگر شما حقوق ماهانهی یک (مولوی) استاد مدرسه را جویا شوید، لزوماً آنرا یکدهم حقوق یک کارمند عادی هم نمییابید؛ اما باز هم او به خدمات دینیِ خود، بهعنوان یک وجیبهٔ اسلامی ادامه میدهد.
سلسهٔ مدارس دینی باید ادامه پیداکند تا دین اسلام و علوم اسلامی همانگونه که از نسلهای قبلی به ما رسیده است، به آیندگان منتقل گردد و بهعنوان سدی منیع جلوی مغرضان و شبههافکنان را بگیرد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم میفرمایند: « يحملُ هذا العلمَ من كل خلفِ عدوله؛ ينفون عنه تحريف الغالين، وانتحال المبطلين، وتأويل الجاهلين « آری، در هر مقطعی از زمان، خداوند متعال کسانی را جهت حفظ و نشر اصول و مبادیِ این دین، مبعوث میکند و با الهامات و امدادهای غیبی، آنها را نصرت میکند؛ تا دینش را یاری دهند و در باب آن، از هیچ کوشش و جهدی دریغ نورزند.