اجتماعی

بهار؛ فصل زیبایی، تحرک و تلاش

بهار، فصلی است که مزایا و برتری‌های فراوانی را با خود دارد و درفش رنگین و زیبایی را بر دوش می‌کشد.

زمین، باغ و سبزه‌ همه بعد از بیماری‌های افسردگی در این فصل، زنده می‌شوند و حیات تازه یی را آغاز می‌نمایند.

چکاوک‌ها، پرستوها، قناری‌ها و چلهله‌ها در شاخسار درختان نغمه‌ی زندگی نوین می‌سرایند و ترانه‌ی شادی و شادمانی زمزمه می‌کنند.

درختان با باد بهار می‌رقصند و برگ‌ها با وزیدن نسیم عطرآگین صبح‌گاهی، در گوش سبزه‌ها سرود بیداری می‌خوانند و یخ‌بستگانِ زمستانی را انگیزه‌ی برخاستن و تحرک می‌بخشند.

بهار، فصل زندگی، تحرک و تلاش است و کاینات غالباً زندگی تازه‌ای را آغاز می‌کنند و در فکر احیا و شکوفایی مجدد می‌شوند.

سبزه‌ها سر از زمین بلند می‌کنند و توجه خورشید و مهتاب را به خود فرا جلب می‌کنند و از ابرها مطالبه‌ی قطراتِ باران رحمت می‌نمایند.

ابرها نیز عاشق و شیفته‌ی سبزه‌ها اند و بر رخسار درخشنده‌ی گل‌ و لاله‌ و شایق آب می‌پاشند و کاکل فروافتاده‌ی سنبل، سوری، مرسل، نسرین، نسترن و… را با دست‌های نرم لطیف خویش شست‌وشو می‌دهند.

پروین، زحل، زهره، ثریا، میچید، ناهید و… نیز سوسوزنان، سبزه‌ها را نور و نوازش می‌دهند و گل‌ها را رنگ و رونق بیشتری می‌بخشند.

برف‌ها نیز در آتش عشق سبزه‌ها آب می‌شوند و ناخودآگاه از شانه‌ی قله‌ها فرو می‌ریزند و در دامنه‌ها با جهانی از طراوت و تازه گی به سرسبزی و زیبایی، صحرها و زمین‌های هموار می‌پردازند.

رعدو‌برق‌ها نیز پِلک‌هایش را می‌مالند و از خواب گران بر می‌خیزند و با قمچین انگیزه در گردن ابرها می‌کوبند و اشکِ ابرها را جاری می‌سازند.

دریاها با تلاطم و موج‌های حیرت‌انگیزش به‌سخاوت‌ و احیاگری می‌پردازند و زمین‌های لب‌خشک و تشنکام را سبز و سیراب می‌گردانند.

❪حیوانات❫ نیز در کارزار بهاری بی‌تفاوت نیستند؛ سر از مطموره‌ی غفلت و تنبلی بیرون می‌کنند و زندگی شان را با شیوه‌ی نوینی آغازگر می‌شوند.

کاینات همه تربیت‌یافته‌ی کانون الهی استند و هریک در هر فصلی از فصول روزگار، ایفای وظیفه‌ می‌کنند و فرمان پروردگار خود را کماحقه به‌جا می‌آورند.

در هر فصل، رمز و رازهای نهفته است و هر یک، تمثیل زیبایی‌است از قدرت الهی و حکمت آن ذات واجب الوجود.

بهار یکی از فصل‌های پرحکمتی‌ست که رمز و راز عجیبی را در خود جا داده است و همه‌ساله زیبایی‌های شگفت‌انگیزی را به نمایش می‌گذارد.

اگرچه در چهل‌وچند سال پسین، این فصل در کشور مان غالباً با جاری شدن خون آغاز می‌یافت، اما سه سال است که از برکت خون شهدا، قهرمانی‌های آزادمردان دشمن‌شکن و دعای داغداران میهن، با زنگ گوش‌نوازِ آرامش و امنیت آغاز می‌گردد و با دنیای شکوه و شکوفایی سفره‌ی خویش را در سرزمین مان، هموار می‌کند.

ملت زجردیده‌ی افغانستان، این بهار را با بذر گل صلح و ثبات، و غرس نهال‌ صفا و صمیمیت آغاز خواهند کرد و سال پربار و پرمیمنتی را در پیش خواهند داشت.

ما افغان‌ها، این فصل زیبا را با سپاس از بارگاه الهی جشن می‌گیریم و با ادای سجده‌ی شکرانه استقبال می‌نماییم و کمال شادمانی آغازگر می‌شویم.

مولوی محمدرحیم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *