حکومت اسلامی مکلفیت دارد تا رعیت خود را، بهکارهای نیک امر کند
یک حکومت و نظام اسلامی مسئولیت های بیشمارِ را در قبال ملت خود دارد اگر به آن مسئولیت و مکلفیتهای خود رسیدگی کند و بشکل احسن انجام دهد آن زمان میتوان که دل ملت را بدست آورد و مورد توصیف ملت قرار خواهد گرفت، اگر غفلت وظیفوی انجام داد و مکلفیتهای خود را به باد فنا سپرد، فاصله میان حکومت و ملت ایجاد میگردد و حکومت در قلب و نگاه مردم منفور میگردد، حالا امارت اسلامی باید متوجه مسئولیتهای خود باشد که از جمله مسئولیتهایش میتوان چند تا را نام برد.
یک حکومت و نظام اسلامی مسئولیت های بیشمارِ را در قبال ملت خود دارد اگر به آن مسئولیت و مکلفیتهای خود رسیدگی کند و بشکل احسن انجام دهد آن زمان میتوان که دل ملت را بدست آورد و مورد توصیف ملت قرار خواهد گرفت، اگر غفلت وظیفوی انجام داد و مکلفیتهای خود را به باد فنا سپرد، فاصله میان حکومت و ملت ایجاد میگردد و حکومت در قلب و نگاه مردم منفور میگردد، حالا امارت اسلامی باید متوجه مسئولیتهای خود باشد که از جمله مسئولیتهایش میتوان چند تا را نام برد.
اول: امر بالمعروف و نهی عن المنکر:
از همه اول حاکم حکومت اسلامی مکلفیت دارد تا رعیت خود را به کار های نیک امر کند و از منکرات باز دارد، الله متعال در سورة حج آیة ۴۱ میفرماید « همان کسانی که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند، و زکات میدهند، و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و پایان همه کار از آن خداست.
همچنان پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم_ در یک حدیث ارشاد میفرماید : «هر کدام از شما امر منکرِ را دید باید او با دست منع کند و باز دارد اگر استطاعت منع نمودن با دست را نداشت با زبان او را باز دارد اگر استطاعت آن را هم نداشت در قلب بد بپندارد و این ضعیف ترین درجه ایمان است » علماء میفرمایند درجه اول از مسئولیتهای حاکم است که امر منکر را باید با دست باز دارد.
دوم: فقر زدایی:
یک حکومت اسلامی این را باید وجیبه دینی خود بداند كه باید فقر را از جامعه ریشهکن کند و اسلام برای این امر از خود برنامه دارد. زمانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم، حضرت معاذ را منحیث والی بسوی یمن میفرستاد برایش فرمود از سرمایه دارانش زکات بگیر و به فقراء تقسیم کن.
اگر حاکم وقت این برنامه را جامه عمل بپوشاند میتواند در کمترین مدت فقر را از جامعه نابود کرد، طوریکه عمر بن عبدالعزیز این را عملی نموده بود. مؤرخین مینویسد در زمان عمر بن عبدالعزیز شخصی سرمایه دار پول زکاتش را در کوچهها با خود حمل نموده میگشت تا فقیری پیدا کند و زکاتش را به او بدهد ولی کسی را نمییافت
سوم:کار آفرینی :
یکی از مهمترین مکلفیتهای حکومت کارآفرینی برای ملت خود است چون بیکاری در یک جامعه معضله بزرگ است ملت بیسرنوشت و بیکار تهدید بزرگ برای یک نظام است هرگاه ملت یک کشور بیکار و بیروزگار شوند به هر گونه جنایات مانند سرقت، راه زنی، قتل و غیره امور دست میزنند بناءً بالای حاکم لازم است تا ملت خود را مصروف نگهدارد و خود را از تهدید های بزرگ نجات دهد
چهارم:ایجاد سهولتها:
یک حکومت باید همواره تلاش کند و زحمت بکشد تا برای ملت خود هرگونه سهولت ها را ایجاد نماید و ضرورتهای ابتدایی آن ها را رفع نماید تا رعیت در زندگی خود از هر نوع رفاه و آسایش برخوردار باشد
پنجم:تعلیم:
تعلیم مسئله مهم و بنیادی یک ملت است، حکومت مکلفیت دارد تا برای قشر ذکور و اناث زمینه تعلیم را در چارچوب و چوکات اسلامی فراهم سازد، چون ملت ها به سبب تعلیم و تحصیل ترقی حاصل مییابند و با تحصیل میتوان خود را با دیگر کشور ها سیال ساخت.
اگر چه تمام موارد متذکره بهوجه احسن از سوی امارت اسلامی در حال تحقق است؛ اما باز هم انتظار ملت و مردم از حکومت این است که در این امر، کوششهای پیهم و مستمر داشته باشد و نگذارد که این موارد دست کم گرفته شود.