اجتماعی

والدین نباید توقع فرزندان را بالا ببرند!

مدیریت اقتصادی خانواده در شرایط عادی باید بر اساس میزان درآمدهای هر یک از اعضای خانواده و هزینه‌ها تنظیم شود. همان طور که در خانواده، والدین باید مدیریت عاطفی، روانی و اجتماعی را اعمال می کنند، در بحث هزینه‌ کردن و ایجاد تعادل بین دخل و خرج نیز نیاز به مدیریت است. چنانچه رونق و شکوفایی اقتصادی، رشد و ترقی خانواده را در پی خواهد داشت. «کسب درآمد حلال» و «مدیریت هزینه‌ها و مخارج» دو گزاره اساسی اقتصاد خانواده است.

حمیدالله

مدیریت اقتصادی خانواده در شرایط عادی باید بر اساس میزان درآمدهای هر یک از اعضای خانواده و هزینه‌ها تنظیم شود. همان طور که در خانواده، والدین باید مدیریت عاطفی، روانی و اجتماعی را اعمال می کنند، در بحث هزینه‌ کردن و ایجاد تعادل بین دخل و خرج نیز نیاز به مدیریت است. چنانچه رونق و شکوفایی اقتصادی، رشد و ترقی خانواده را در پی خواهد داشت. «کسب درآمد حلال» و «مدیریت هزینه‌ها و مخارج» دو گزاره اساسی اقتصاد خانواده است.

اقتصاد خانواده نقش مهمی در اقتصاد کشورها دارد. بخش قابل توجهی از کسب و کارهای موجود بر پایه مدیریت یا مالکیت خانوادگی استوار است، به طوری که حدود نیمی از تولید ناخالص ملی از طریق این کسب و کارها تأمین می‌شود. شیوه مدیریت اقتصادی خانواده‌ها امروزه بخش عمده‌ای از هویت آنان را تشکیل می دهد. آنچه باعث حفظ و رونق اقتصاد خانواده‌ها و به تبع آن اقتصاد کشورها می گردد، آموختن این مطلب است که چگونه با کسانی که به آن‌ها علاقه و ارتباط عاطفی داریم، ارتباطات مالی سالم و مناسبی داشته باشیم.

اقتصاد خانواده و مدیریت آن؛ آنچه به راستی اقتصاد خانواده را منحصر به فرد می کند وجود ارتباطات درونی بین نقش‌های شغلی و خانوادگی است، یعنی رابطه‌ای که به طور معمول و در غیر از مباحث اقتصادی خانواده یافت نمی شود. درک این ارتباطات درونی را می توان شاه کلید سالم سازی اقتصاد خانواده دانست. نگرش سیستمی درک روشنی از تأثیر متقابل دو سیستم فرعی خانواده و اقتصاد را بر یکدیگر و بر محیط ارائه می دهد. باید باور داشت که اقتصاد خانواده یک فعالیت جدی و رسمی است نه تفنن و سرگرمی.

برای تأمین هزینه ها، به اقتصادی حلال، منفعت آور و موفقیت‌آمیز نیاز است. مهم‌ترین نکته در اقتصاد خانوار و مدیریت اقتصادی خانواده بی‌شک دستیابی به الگوی صحیح مصرف و برقراری سیستم درآمدی مناسب و حلال است. مدیریت اقتصادی خانواده در شرایط عادی باید بر اساس میزان درآمدهای هر یک از اعضای خانواده و هزینه ها تنظیم شود. همان طور که در خانواده، والدین باید مدیریت عاطفی، روانی و اجتماعی را اعمال کنند، در بحث هزینه کردن و ایجاد تعادل بین دخل و خرج نیز نیاز به مدیریت است. هر خانواده بنگاه اقتصادی کوچکی تلقی شده است که نیاز به مدیریت بر منابع دارد. صرفه جویی، قناعت و پرهیز از تجمل‌گرایی و چشم و هم چشمی از ملزومات اجرای مدیریت اقتصادی خانواده ها و تضمین کننده موفقیت آن است.

– برنامه ریزی بلندمدت:  بی شک برنامه ریزی برای آینده اقتصاد خانواده در تمامی خانواده ها مطرح است. خانواده و اقتصاد آن را نمی توان از هم مجزا کرد. بنابراین زمانی که برای هر یک از آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کنیم، ناگزیریم دیگری را نیز مدنظر قرار دهیم. توجه به نیازهای آتی خانواده و همچنین شناخت فرصت‌ها و تهدیدهای اقتصاد خانواده در این راستا اهمیت دارد. این کار برای تمام اعضای خانواده مفید خواهد بود. می توان جلسات خانوادگی را روی این موارد متمرکز کرد.

– ارتقاء سطح دانش و آگاهی اقتصادی خانواده: ابتدایی‌ترین مرجع برای افزایش سطح دانش و به‌روز ماندن، کتاب ها و نشریات است. ارائه آموزش های لازم به فرزندان و افزایش سطح عمومی دانش اقتصادی خانواده می‌تواند زمینه خوبی برای تصمیم گیری های صحیح اقتصادی باشد.

– تعامل مناسب بین اعضای خانواده: روحیه همکاری بین اعضای خانواده و همچنین اولویت‌بندی نیازهای اقتصادی سبب تقویت و سلامت اقتصاد خانواده می گردد.

– اهتمام و توجه به آموزه‌های دینی: ترویج مسائل اقتصاد اسلامی و دینی در خانواده و پرهیز از روحیه اسراف و تبذیر می تواند اقتصاد خانواده را قوام بخشد.

بخش مهمی از مسائل اقتصادی خانواده آموزش و تربیت رفتار صحیح اقتصادی به فرزندان است. از آنجایی که هدایت فرزندان در مسیر شناخت مسائل، مشکلات، کمبودها و محدودیت های اقتصادی خانواده ها می تواند در اصلاح رفتار مالی و همچنین واقعیت نگری آنان نقش مهمی ایفا نماید. نقش کودکان و فرزندان به عنوان یکی از مصرف کنندگان عمده در خانوده‌ها از یک سو و همچنین جایگاه آنان در آتیه اقتصاد خانواده ها از سوی دیگر لزوم توجه به آموزش صحیح و هدایت آنان را ایجاب می نماید. با رهبری صحیح و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمع‌گرایی، صداقت، دلسوزی، صرفه‌جویی، مسئولیت‌پذیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش می‌یابد. در این راستا آموزش اقتصاد به فرزندان به دو گونه مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد.

بخش غیرمستقیم و بسیار مهم، روش و نوع عملکرد والدین است که خواه ناخواه به فرزندان منتقل می‌شود. مادران مدیر، قانع و صرفه جو،فرزندانی قانع و مدیر تربیت می کنند و مادران اسراف کار و تجمل گرا فرزندانی تنوع طلب و مصرف‌زده به جامعه تحویل می دهند. بنابر این اولین گام در آموزش مهارت های اقتصادی به فرزندان ، تصحیح عملکرد والدین است. در شیوه دوم، والدین یا مربیان به گونه‌ای مستقیم…

عمل می کنند. برای مثال درباره مسایل اقتصادی با فرزندان گفتگو می‌کنند یا در هنگام خرید تذکر‌های لازم و آموزش‌های ضروری را به آن ها می دهند و در خانه در مورد مصرف آب، برق، موادغذایی، نگهداری وسایل و…امر و نهی می کنند. اولین چیزی که در اقتصاد خانواده مورد توجه و بحث است نحوه مصرف از جزیی‌ترین اقلام مصرفی در داخل منزل مثل برق، مواد سوختی، وسایل الکتریکی و… تا کالاهای مصرف خوراکی، آشامیدنی و ملزومات مورد نیاز است.

در خانواده زنان قادراند برای استفاده بهینه از امکانات موجود و به ویژه مصرف درست انرژی با مدیریت صحیح خود وضعیت مصرف را تعدیل و سامان بخشند. همچنین زنان قادراند برای استفاده بهینه از امکانات موجود و بویژه مصرف درست انرژی با مدیریت صحیح خود وضعیت مصرف را تعدیل و سامان بخشند و در نتیجه در ایجاد تحولات اساسی و حتی در کارکردهای اقتصادی در کل کشور نقش‌آفرینی کنند. گفتنی است تداوم آموزش در خانواده ها و جدیت نهادهای متولی در حوزه اجتماعی در تحقق اهداف مؤثر خواهد بود.

نتیجه گیری

اقتصاد خانواده دو جنبه اساسی دارد: اول؛ مدیریت درآمد از طریق کسب روزی حلال.

دوم؛ مدیریت هزینه ها از طریق دستیابی به الگوی مصرف صحیح است. تلاش کافی در جهت دستیابی به منافع اقتصادی در صورتی که با قواعد و اصول همراه باشد اقتصاد خانواده را سالم و پایدار می نماید. مثلاً اگر فرزندان عادت کنند صرفاً نیازمندی‌های خود را مرتفع سازند و به خواسته‌های سایر اعضای خانواده بی‌اعتنا باشند در بازده زمانی کوتاهی به مصرف‌کنندگان حریصی تبدیل می شوند که بعدها می‌توانند هم برای خود و هم برای جامعه زیان‌های جبران‌ناپذیری به بار بیاورند. اگر والدین تنها در این اندیشه باشند که فرزندشان خوب بخورند، خوب بپوشند و در یک کلام همه چیز داشته باشند، در عین حالی که خود را از ضروری‌ترین چیزها محروم می سازند، ناآگاهانه توقعات فرزندان را بالا می برند. آنان از نیازهای والدین شان بی‌اطلاع مانده و تنها راه ارضای امیال خود را خواهند شناخت. بر این اساس شایسته است همواره در اقتصاد خانواده جایگاه مناسبی برای آموزش و ارتقاء سطح آگاهی و آمادگی فرزندان جهت مواجهه با مسائل مالی و اقتصادی در نظر گرفته شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *