اجتماعی

نگاهی به تاریخ کابل زیبا

شهر کابل اغلباً 3500 سال قبل به موقعیت فعلی اش از یک دهکده بیش نبوده است.

پوهنمل انورالحق نورزی

قسمت نخست

شهر کابل اغلباً 3500 سال قبل به موقعیت فعلی اش از یک دهکده بیش نبوده است. ابتدایی ترین دهکده زراعتی آن در نشیبی های آفتاب رخ کوه آسمایی بین ده افغانان موجوده و دریای کابل با خانه های گلی اعمار شده بود، با گذشت زمان طی حکومت کابل شاهان بالاحصار کابل با دیوارهای اطراف آن بالای کوه شیر دروازه و آسمایی کابل انکشاف مزید یافت و به حیث یک شهر دفاعی و استراتیژیکی مرکز سیاسی حکومت کابل شاهان را تشکیل دادسال 90 ق¬م از آن به بعد این شهر تاریخی بنابر ارزش های تجارتی دفاعی سیاسی بیشتر عطف توجه کرد.

کابل، این شهر زیبایی تاریخی، سیاسی، و استراتیژیکی و پایتخت افغانستان، مهد رشد و تکامل کلیه فعالیت های اجتماعی، اقتصادی حکومت محسوب می‌شود. کابل در ابعاد مختلف زمان شاهی رویدادهای تاریخی و واقعات پرنشیب و فراز بوده. کابل بعد از سقوط و انهدام معدنیات بلخ و غزنه نخستین و پرآوازه ترین مهد پرورش دانشمندان، علما و راد مردان تاریخ بوده. کابل از آغاز تعلیمات ابتداییه تا انکشاف پوهنتون ها و تحصیلات عالی، کابل مشعل راه دانش پژوهان، دانش نموده است متخصصان بوده است کاروان راه ابریشم، اولین خط ریل، اولین موتر از همین شهر افغانستان به دیگر شهرهای کشور به حرکت در آمده است. ولایت کابل با مساحت 4585 کیلومتر مربع در جنوب شرق افغانستان موقعیت دارد. بابرشاه در تزک بابری شرح داده است (که کابل از اقلیم چهارم است در میان مهموره واقع شده است شرق آن لمغانات (لغمان)، پرشاور کاشفر غرب آن کوهستانی های است که کرنو و غور در آن کوهستانیات است شمال او ولایت قندز و اندراب است کوه هندوکش در میان است و جنوب او فرمل و نفروینو است) که اقلیم شهر کابل موجدیت کوه های شیردروازه اسمایی کوه پغمان و کوه قورغ است که تاثیر قابل ملاحظه بالای آب و هوای کابل دارد ولایت کابل به شمول شهر کابل یک میلیون سال قبل تا حصه تنگی غارو بحیره بزرگی را تشکیل میداد در حصه  گذرگاه هم شهر بزرگ در برابر آب ساحه پغمان و للندر وجود داشت. کابل در دوره وسطی جیولوجیکی تماماً توسط آب بحر بزرگ به نام تیتس Tethys پوشانیده شده بود  و در آخر این دوره یکی با سلسله های همالیا، الپ و هندوکش در نتیجه حرکات صعود سلسته های موجوده را در کابل به وجود آورد سلسله کوه ها در شهر ولایت کابل قرار ذیل است (که کوه آسمایی، کوه شیردروازه، کوه پغمان، کوه قوروغ، کوه صافی) کوتل ها که شهر کابل ولایت کابل را به جاهای مجاور وصل میسازد قرار ذیل است (کوتل خیرخانه، کوتل تخت، کوتل    کچین، کوتل بغل، کوتل سفیدخاک، کوتل خنگل، کوتل پای منار، کوتل یک لنگه) است و همچنان یک تعداد تپه ها موقعیت دارد (تپه مرجان، تپه بی‌بی مهرو، تپه شهرارا، تپه تاج بیگ، تپه خاک بلخ و تپه قوالیها) است. دریا های کابل (دریایی چمچمه مست، دریاچه للندر، دریایی لوگر) می‌باشد همچنان جویبارها به منظور آبیاری بکار می‌رود (جوی چنفور، بالاجویی، جویی ده‌دانا، جویی رشیخور، سرآسیاب جویی شیر ) نام این شهر تاریخی بار اول در سرودهای ریگویدا کوبها Kubha ذکر شده که چهارهزار سال قدامت آنرا ارایه میکند در تفسیر پهلوی اوستا از کابل به شکل کاپل، یاد شده است که نزدیک به تلفظ امروزه کابل می باشد. مورخان یونانی از کابل به نام کوفن یاد کرده است. بطلیموس جغرافیه نگار یونانی در سال 167 میلادی بنام (کابورا و کارورا) و از مردم آن به نام کابولیتا Kabulita یاد کرده است. بعضی از مشرقین نام قدیمه کابل را کاپیلا گفته اند که اسم یکی از شهزاده گان کوشانی و از منسوبین کنیشکا بود عده دیگری میگویند که نام یکی از پسران حضرت آدم ( ع ) قابیل بود که همین نام قابیل، کابیلا، کاپول، کابل بر این شهر گذاشته شده است. کابل در زمان ورود اسکندر کبیر شهر بزرگی نبوده ورنه فاتح مقدونی حتماً در اینجا توقف میکرد.

آخرین شاهان کابل که اعراب آنرا به اسم رتبیل یاد کرده اند همان برهمین شاهان کابل میباشد که با اعراب داخل پیکار بودند و از سالهای  قبلی هجری تا عصر سلطنت یعقوب لیث صفاری اضافه تر از دو قرن با اعراب جنگیده و از کابل هفت مرتبه دفاع کردند و اعراب را از حوالی  کابل راندند.

کابل قبل از اسلام، تاریخ این شهر تا زمان آمدن سکندر خوب روشن نیست و در قرن پنجم قبل از میلاد هنگام فتوحات که (سیروس) داخل قلمرو او شد داریوش { 510 – 500 ق م } از راه هرات وارد افغانستان شد آخرین شاه یونانی در کابل هیرمایوس بود که از سال 25 تا 30 ق م  در کابل حکومت کرده است و به واسطه کوشانی ها منقرض گردید. کابل در زمان اسلام – در زمان خلافت خوت عثمان ( رض ) 28 – 32 هــ ق تحت قیادت عبدالرحمن بن سموره بن حبیب قریشی از راه غزنی به کابل حمله کرد و این موقع شاه کوشانی اعرج مقاومت نتانست و تسلیم شد – بار دیگر در زمان خلافت عبدالمالک مروان  در 698 مطابق 79 هــ ش به سرکردگی عبیدالله بن ابوبکرصدیق ( رض ) به کابل حمله صورت گرفت و رتبیل شاه او را شکست داد بعد در سال 81 هــ ق -700 م لشکر بزرگی را عبدالمالک به سر کردگی عبدالرحمن بن-الشعیب به کابل اعذام کرد. عبدالرحمن به فتح غزنی مصروف شدلیث بن قیس بن حضرت عباس (رض) را به کابل فرستاد. رتبیل عساکر خود را در عقب دیوارهای بزرگ شیردروازه در آسمایی جابجا کرد آنها بالای سربازان اسلام حمله می¬کردند. عبدالرحمن از فتح غزنی فارغ شد به کابل آمده یکجا به سپاه لیث به حمله پرداخت در نتیجه در مهبر دهمزنگ دیوار را از حصه ابرفت ها سوراخ کردند بالاخره کابل در تصرف اعراب درآمد درین جنگ حضرت لیث به شهادت رسید و توسط عبدالرحمن در موضعه که حالا شاه دوشمشیره(ع) یاد میشود دفن گردید. عبدالرحمن معابد درمسال های احل هندو را ویران کرد تنها یک درمسال بزرگ را که دریایی کوه آسمایی بود به حال خود گذاشت و در مجاوریت مقبره شاه دوشمشیره

(علیه رحمه ) مسجدی را نیز آباد کرد که بعداً توسط نصرالدین همایون بن بابرشاه مجدداً آباد و سپس توسط والده امیر امان الله خان به حالت فعلی اش بازسازی شد و بنام مسجد شاه دو شمشیره ( علیه رحمه) معروف شد.

کابل در زمان احمدشاه بابا درانی و تیمورشاه: احمدشاه بابا درانی درسال 1160 هــ ق برابر با 1747 م از طرف مردم به پادشاهی انتخاب شد اما برای مدت ولایت کابل را به نصیرخان واگذار شد بعداً نصیرخان تمرد کرد. احمد شاه بابا درانی در آخر 1160 کابل را تصرف کرد نصیرخان را تبعید کرد احمد شاه بابا می خواست کابل را مرکز حکومت بسازد به این خاطر درسال 1166 هـ . ق امر اعمار یک  دیوار بزرگ را در دورادور شهر کابل داد که با اهتمام سردارجان خان سپاه سالارش انجام یافت این دیوار پانزده محره داشت و دروازه های مختلف درشهر کابل موجود بود از قبیل دروازه قندهاری در دهمزنگ- دروازه سفید درحصه سلام خانه، دروازه سردارجان خان، دروازه پیت درعقب مسجد عیدگاه، دروازه گذرگاه، دروازه لاهوری در حصه بالا حصار. بعد از احمدشاه بابا درانی پسرش تیمورشاه درسال 1186 هــ  1773 م به پادشاهی رسید درسال 1190 هــ ق و 1776 م کابل را رسماً مرکز سلطتنت قرار داد که تا حالا به حیث پایتخت افغانستان شناخته می‌شود و بعد از تیمورشاه پسرش زمان شاه در کابل پادشاه شد.

جا های تاریخی کابل:  اگر به واقعیت اعتراف نمایم هرقدم در شهر کابل نشانه یی از تاریخ کهن آن دارد که به اختصار آنرا تذکر میدهیم.

بالاحصار کابل: این حصار تاریخی و دفاعی در زمان حکومت کابل‌شاهان در بالای تپه زمرد بنا نهاده شد و استحکامات بزرگی به شکل برج در امتداد دیوار مذکور اعمار گردید یک برج دفاعی متصل به دیوار داشت در پنجصد متری سمت جنوب پل هارتل همین اکنون دیده میشود. برج دیگر قد بلندتری از تپه توپ و برج دیگری بالای قلعه شیر دروازه که به تخت زنبورک شاه هم شهرت دارد به ارتفاع 2218,5  متر آباد شده بود. همین ترتیب در نشیب شرقی آسمایی برج مستحکم دیگر وجود داشت که یکی آن به کاسه برج معروف است و قطر بیشتر دارد. اما دیوارهای بالای آسمایی ازبین تنها تهداب سنگی آن در بعضی جا بملاحظه میرسد. گل این دیوار ها از گل کنه جنوب اسمایی گرفته می شد. اولا توسط فیل ها لگد می شد بعداً به طور حشر و بیگاری مردم مجبور به کار می شدند در امتداد دیوار مردم ایستاده می شدند و گل را از یک دست به دست دیگر می انداختند و دیوار را به عوض یک متر و بیست سانتی پانزده مهره اعمار کردند این دیوارها به حیث میراث بزرگ فرهنگی باید حفاظت گردد و از تخریب بیشتر آن قاطعانه جلوگیری به عمل آید زیرا در بخش توریزم به صفت یک انبیه تاریخی ارزش تورستیکی را دارا است شاروالی محترم و ریاست محترم توریزم و باستان شناسی در این مورد  وظیفه بزرگ فرهنگی دارد که در نگهداشت و شهرت بیشتر آن نشریه های خاص داشته باشد.

رابط بالاحصار و بگرام: در زمان کابل‌شاهان بالاحصار و بگرام هردو به حیث مرکز کوشانی ها به حساب می‌آمدند از بالاحصار به سمت شمال منطبق به سرک موجوده بالاحصار پل محمودخان به استقامت بی بی مهرو و از آنجا به استقامت دشت قلعه حاجی و پای مینار و سپس جانب بگرام سرک وسیع و مستقیم از سنگ فرش وجو داشت که بالاحصار و بگرام کاپیسایی را باهم وصل میکرد. بگرام در سرزمین همواره محل بزرگ سیاسی و مرکز فرهنگی بودایی ها بود و اصلاً کلمه های { بگ + رام } از کلمات هندی مشتق بوده مفهوم شهر بزرگ مذهبی و مقدس را را میرساند این واژه ها را در کلمه بگرامی نیز میتوان تطبیق کرد زیر از بالاحصار تا بگرامی و الی مینار چکری تماما معاب بودایی و زیارت گاه های آن وجود داشت.               ادامه دارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *