نیروی اقتصادی و انسانی پایدار
نیروی اقتصادی و نیروی انسان دو پایه مهم زندگی انسان در این جهان است. هر کس و هر جامعهی که از این دو نیرو برخوردار باشد، در این دنیا نیرومند زندگی میکند و در هر بخش زندگی دست بالایی می داشته باشد و این یک اصلی است که قرآن بدان اشاره دارد و به آن ارج می نهد. خدای متعال در این مورد چنین میفرماید:
حبیبی صالحی
نیروی اقتصادی و نیروی انسان دو پایه مهم زندگی انسان در این جهان است. هر کس و هر جامعهی که از این دو نیرو برخوردار باشد، در این دنیا نیرومند زندگی میکند و در هر بخش زندگی دست بالایی می داشته باشد و این یک اصلی است که قرآن بدان اشاره دارد و به آن ارج می نهد. خدای متعال در این مورد چنین میفرماید:
«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلا؛ دارايى و فرزندان، زينت زندگى دنيايند (و زوالپذير و گذرايند)؛ و امّا اعمال شايستهاى كه نتايج آنها جاودانه است، بهترين پاداش را در پيشگاه پروردگارت دارد و بهترين اميد و آرزو است.» [کهف: 46]
«المال» به معنای دارایی. «البنون» به معنای پسران، اما منظور فرزندان آدمی است، چه دختر باشد و چه پسر. «الباقیات الصالحات» به معنای کارهای شایستهی که ثمره و ثواب آنها ماندگار باشد. واژه «الباقیات» ازنظر گرامری، صفت موصوف مقدر «الاعمال» یا «الکلمات» است؛ بنابراین، هرگونه کردار شایسته و گفتار شایسته را شامل میگردد.
در این آیه شریفه به این اصل اشاره دارد که در واقع مال و دارایی که نیروی اقتصادی است و اولاد و فرزند که نیروی انسانی است؛ دو رکن اصلی زندگی انسان است. موقعيت مال و ثروت و فرزندان آدمی، موقعیت ویژه و اساسی در زندگی دنیا و پسا دنیای انسان ها دارند.
این دونیرو از مهمترین سرمایههای زندگی آدمی است. از یکسو کمعمر و زودگذر و زوالپذیرند و از سوی دیگر میتواند با سعی و تلاش انسان ماندگار ابدی و جاودانگی گردند. به اینگونه که این دو عنصر گلهایی بر شاخههای درخت زندگی انسان هاست. در عینحال که زینت و زیبایی زندگی دنیای آدمی هستند و مسلماً زندگی انسان با آنها رنگ و رونق میگیرد؛ اما انسان میتواند با مدیریت خوب و قرار دادن در مسیر خدای جهانیان، آنها را درراه خوب به کار اندازند و از آنها درراه به دست آوردن رضای الهی به کار گیرد. در این صورت این مال و فرزند از میان عناصر زودگذر، رنگ جاودانگی می¬گیرند و با اعتبار رنگ الهی ماندگار میشود و برای آخرت جاودانه میگردند و از باقیاتصالحاتی به شمار میآیند که برای آینده انسان، نیک پاداشتر و امیدبخشتر هستند.
مسلم است که انسانها در زندگی دنیای شان از این دونیرو: «نيروى اقتصادى» و «نيروى انسانى» برای هر مقصدی از مقاصد مادی و غیرمادی استفاده میکنند. کسانی از این آدرس به تخت مادیت و قدرت مینشینند و میکوشند برای دنیای شان افزون یابی کنند، نیروی بیشتر کسب کنند، احساس قدرت بیشتر داشته باشند، چنان که هرکس مال بیشتر داشت یا فرزند بیشتر داشت، نسبت به دیگران قوی و نیرومندتر شناخته میشوند و گاهی کسانی را میبینیم که این دونیروی اقتصادی و انسانی خود را به روی دیگران میکشند؛ ازاینجهت در زمانهای گذشته بهویژه در زمان جاهلیت پیشین، بهویژه روی پسران تکیه میشد و تنها پسران را سرمایه و نیروی فعال انسانی میدانستند که قرآن از به «بنون» تعبیر نموده است و دختران را از جهت عدم کارآمدیشان در مقام نیرونمایی، مایه ننگ و سرگشتگی میدانستند. طوری که خداوند متعال میفرماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ؛ و هنگامیکه به يكى از آنان مژده تولّد دختر داده مىشد (آنچنان از فرط ناراحتى چهرهاش تغيير مىكرد كه) صورتش سياه مىگرديد و مملو از خشم، غضب و غم و اندوه مىشد (چون دختران را مايه ننگ و سرشكستگى و بدبختى مىدانستند).» [نحل: 58]
اما این دو نیرو هرچه باشد، مانند خود زندگی، بیاعتبار و بیمایه و زودگذر و زوالپذیر هستند، ولی با قرار گرفتن در مسیر خدای جهان و راه رضای اوتعالی، در مسیر جاودانگی قرارگرفته و ماندگار میشوند، همانگونه که خود خدای متعال میفرماید در باقیاتصالحات یعنی در جملهی اموری قرار میگیرند که باارزش، پایدار، شایسته پذیرش و مورد اجر و ثواب و امیدوار بخش برای آینده زندگی دنیا و آخرت انسان هستند.«وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلًا».
گرچه برخی از مفسران مفهوم و مصداق باقیات صالحات را مضیق کردهاند و به موضوعات مانند نمازهای پنجگانه و اذکار مانند «سبحان اللَّه» و «الحمد للَّه» و «لا اله الا اللَّه» و «اللَّه اكبر» و امثال آن محدود كرده اند (محی السنة بغوی، شرح السنة،اما مفهوم و مصداق باقیاتصالحات منحصر و محدود در این موارد نیست؛ بلکه بر اساس مبنای گرامری موصوف محذوف، هر گفتار و کردار صالح و نیکی که در مسیر رضای خدای متعال را قرار داشته باشد را شامل است.
ازاینجهت در روایات چیزهای بسیاری را بهعنوان «صدقه جاریه» یادکردهاند. ازجمله در یک روایتی مال و فرزند بهعنوان صدقه جاریه و امور پایدار شایسته یاد شده است. حضرت ابوهریره رضیاللهعنه از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم چنین روایت میکند:
«إذا ماتَ الإنسانُ انقطَعَ عنه عملُه إلا من ثلاثةِ أشياء: مِن صدقةٍ جاريةٍ، أو علمٍ يُنْتَفَعُ به أو ولدٍ صالحٍ يدعُو له؛ هنگامی که انسان بمیرد، تمامی اعمال او قطع میشود بهجز سه چیز که ثواب آنها همواره میرسد: اول، صدقه جاریه، دوم دانش سودمند، سوم فرزند نیک که دعا کند.» (ابو داود سیستانی، سنن أبي داود، ج 4 ص 506)
در روایت دیگری میخوانیم که عیاض بن عقبه فهری رحمه الله فرزند وفات کرده خود را باقیاتصالحات عنوان میدهد و چنین میگوید:
«عَنْ عِيَاضِ بْنِ عُقْبَةَ الْفِهْرِيِّ، أَنَّهُ مَاتَ ابْنٌ لَهُ، فَلَمَّا نَزَلَ فِي قَبْرِهِ، قَالَ لَهُ رَجُلٌ: وَاللَّهِ إِنْ كَانَ لَسَيِّدَ الْجَيْشِ، فَاحْتَسِبْهُ، فَقَالَ: «وَمَا يَمْنَعُنِي أَنْ أَحْتَسِبَهُ وَقَدْ كَانَ بِالْأَمْسِ مِنْ زِينَةِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا، وَهُوَ الْيَوْمَ مِنَ الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَاتِ. پسری از عیاض بن عقبه فهری وفات کرد، وقتیکه در قبر آن پایین شد، شخصی به او گفت: سوگند به خداوند«ج» که او فرمانده جنگ بود، پس امیدوار اجر و ثوابش باش. عیاض گفت: چرا امیدوار نباشم، درحالیکه دیروز زینت زندگی دنیا بود و امروز از باقیاتصالحات است.» (ابن المبارک، الزهد والرقائق، ص 158؛ نعیم بن حماد، الزهد، ج 1 ص 158)
آری، همان اموال ناپايدار و فرزندان كه گاهى زینت زندگی و گاهی فتنه و مايهی آزمايش در زندگی هستند، روزی پیدا میشوند و روز دیگری فنا و نیست میگردند و هرچه حفاظت کنیم روزی دیر یا زود قربانی دست فنا خواهند شد، اگر اینها در مسير خداوند«ج» و کسب رضای او تعالی قرار بگيرند، مسلماً رنگ الهی به خود میگیرند و به رنگ باقیاتصالحات درمىآيند و همانند ذات و صفات الهی جاودانه میگردند.
پس مسلمان واقعبین و با ظرفیت، از پیدا کردن مال و داشتن فرزند مغرور نباشد، از سرنوشت مغرورانی چون فرعونها و قارونها پند بگیرد و با مدیرت درست از آنها مواظبت کند و آنها را در مسیر خدامتعال قرار دهد تا جاودانه شوند و نگذارند که چون زینتهای عارضی و عاریتی با وزش یک نسیم نرم از هم فروریزند و نیست و نابود شوند و دیگر نام و نشانی از آن ها باقی نماند.