گزارش

روزگار سخت خانواده‌ی با پنج عضو نابینا

طیبه با ۵ عضو نابینای خانواده‌اش در ولایت دایکندی زندگی می‌کند و به دلیل بحران اقتصادی و کاهش کمک‌ها به افغانستان در معرض گرسنگی قرار دارد. این بانوی افغان باید به تنهایی به اعضای خانواده اش رسیدگی کند.

طیبه با ۵ عضو نابینای خانواده‌اش در ولایت دایکندی زندگی می‌کند و به دلیل بحران اقتصادی و کاهش کمک‌ها به افغانستان در معرض گرسنگی قرار دارد. این بانوی افغان باید به تنهایی به اعضای خانواده اش رسیدگی کند.

در گوشه‌ای از شهر نیلی، مرکز ولایت دایکندی، در میان خانه‌های دیگر، یک چهاردیواری گلی به چشم می‌خورد که نشان‌دهنده فقر و ناداری ساکنان آن است.

در این خانه که بخشی از آن ویران شده، یک خانواده ۶ نفری برای زنده ماندن تقلا می‌کند. پدر خانواده، ۲ دختر و ۲ پسر همه نابینا اند و طیبه، مادر این خانواده، تنها سرپرست آن‌ها می‌باشد.

طیبه بار سنگین سرپرستی این خانواده را با سختی‌های فراوان به دوش کشیده، ولی حالا او نیز کهن‌سال شده و توانایی رسیدگی به اعضای خانواده‌اش را ندارد.

او می‌گوید در شرایط بسیار سخت و دشوار اقتصادی قرار گرفته و اکنون «با هزاران رنج و بدبختی» زندگی‌اش را به پیش می‌برد. او که نه کار دارد و نه کدام منبع درآمد، چشمانش به کمک همسایه‌ها و موسسات دوخته شده است.

به دلیل بحران اقتصادی و کاهش کمک‌های بشردوستانه، وضعیت اقتصادی این خانواده با گذشت هر روز بدتر می‌شود، زیرا پیش از این زندگی او وابسته به کمک‌های بشردوستانه موسسات و کسانی بود که به او کمک خیریه می‌دادند.

آمار ملل متحد نشان می‌دهد که ۳۴ میلیون از جمعیت تقریبی ۳۷ میلیون نفری افغانستان به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند و ۲۰ میلیون نفر نمی‌دانند که وعده غذایی بعدی شان را چگونه فراهم سازند. شش میلیون نفر در آستانه قحطی قرار دارند.

این وضعیت برای کسانی مانند خانواده طیبه بسیار وخیم‌تر است.

طیبه می‌گوید: «شوهر و چهار فرزندم نابینا هستند و توانایی کار کردن را ندارند؛ حتی در هنگام نشست و برخاست و بیرون رفتن باید آن‌ها را کمک کنم.»

طیبه توضیح می‌دهد که در گذشته از موسسات ADA، راه، ابرار و چند موسسه دیگر کمک دریافت می‌کرد، اما حالا این کمک ها قطع شده اند: «در حال حاضر در شرایط بسیار سخت به سر می‌بریم، حتی گاهی هیچ نان خشک برای خوردن نداریم.»

او می‌افزاید: «اکثراً به خانه همسایه‌ها می‌روم و برای دریافت نان خشک، دستم پیش آن‌ها دراز است.»

این خانواده باشنده اصلی ولسوالی میرامور ولایت دایکندی است و به امید دریافت کمک‌های بشردوستانه به شهر نیلی کوچیده است و در یک خانه کرایی زندگی می‌کند.

طیبه می‌گوید: «چند سال قبل، زمانی که دیگر توانایی تامین مخارج خانواده خود را نداشتم، دست اولادها و شوهر نابینایم را گرفته و به شهر نیلی آمدم تا بیخ گوش حکومت و موسسات از مرگ و گرسنگی نجات پیدا کنیم.»

طیبه نمی‌تواند حتی لحظه‌ای از خانواده‌اش دور شود زیرا تک تک آنها نیاز به مراقبت دارند. همه هم و غم او این است که بتواند تنها نان خشک و چای سیاه سر سفره فراهم کند.

طیبه می‌گوید: «صبح‌ها زمانی که از خواب بلند می‌شوم تا شب مصروف مراقبت از شوهر و فرزندانم هستم و فرصت هیچ کاری را ندارم که پول و مخارج زندگی را تامین کنم.»

طیبه در حالی که گلویش را بغض گرفته است، می‌گوید: «خداوند وقتی آنان را اینگونه خلقت کرده و من سرپرست  شان هستم، مسئولیت دارم از آنان خوب مواظبت کنم.»

به گفته طیبه وقتی یکی از آن‌ها بیمار می‌شود، حیران می‌ماند که مراقبت کدام یک را در اولویت قرار دهد. در کنار فقر و نابینایی آنچه طیبه را بیشتر آزار می‌دهد محرومیت از حق تعلیم و تحصیل است.

طیبه از موسسات و اشخاص خیر می‌خواهد که او و خانواده‌اش را از گرسنگی نجات دهند و زمینه آموزش را برای فرزندان نابینایش فراهم کنند.

ناصر، شوهر طیبه، به دویچه وله گفت که به دلیل فقر نتوانسته فرزندانش را نزد داکتران متخصص در داخل و یا خارج از کشور ببرد تا مشخص شوند که آیا امکان تداوی آنان وجود دارد یا نه.

او گفت که فقط یک بار توانسته به هدف تداوی به کابل برود؛ اما داکتران گفته اند که امکان تداوی وجود ندارد. او هنوز امیدش به تداوی را از دست نداده است، اما توانایی مراجعه به داکتران متخصص را هم ندارد.

فیضه دختر جوان و نابینای این خانواده در حسرت مکتب رفتن است. او از حکومت و نهادهای امدادرسان می‌خواهد که زمینه تداوی‌اش را فراهم کند تا او هم مانند سایر هم سن و سالانش تفریح کند و به مکتب برود.

او گفت: «نمی‌توانم به مکتب بروم و در آرزوی روزی هستم که توانایی رفتن به مکتب و درس خواندن را داشته باشم.»

حاجی محمد عظیمی، یکی از متنفذین محل و وکیل گذر قریه سرنیلی که در همسايگی این خانواده زندگی می‌کند، گفت که آنان در شرایط بسیار دشوار اقتصادی به سر می‌برند. او گفت: «قبلاً حکومت و موسسات همکاری می‌کردند، ولی از یکسال بدینسو هیچ کمکی برای تامین مصارف زندگی شان دریافت نکرده اند.»

عظیمی افزود که به دلیل فقر فراگیر در کشور، مردم نیز نمی‌توانند با این خانواده همکاری کنند.

انجمن رشد معلولین در دایکندی که برای حمایت از چنین افراد فعالیت می‌کند، می‌گوید فعلاً توان کمک و همکاری با معلولین را ندارد.

محمد دانش، معاون این انجمن گفت که در حال حاضر هیچ نهادی برای حمایت و رسیدگی به معلولین در این ولایت فعالیت نمی‌کند: «از حکومت سرپرست و موسسات امدادرسان می‌خواهم که این خانواده را در جای مناسب که تحت حمایت حکومت و یا نهادهای خیریه باشد، انتقال دهد.»

دانش افزود که حکومت باید زمینه آموزش برای نابینایان را نیز فراهم کند.

او گفت معلولین در دایکندی به دلیل نبود کار و درامد، در شرایط دشوار قرار دارند.هرچند آمار مشخص و دقیق از شمار معلولین در دایکندی وجود ندارد؛ اما براساس سروی انجمن رشد معلولین دایکندی، در سال ۱۳۹۵ بیش از ۱۰ هزار معلول طبیعی و جنگی در این ولایت زندگی می‌کردند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *