اجتماعی

تعصب، پدیده خانمان‌سوز اجتماعی

تعصب بااین‌همه شناعت و قباحتش در میان مردم و به‌ویژه مسلمانان با گونه‌های متعدد ترویج دارد. اکنون برخی از شاخه‌های این پدیده‌ی شوم را در زیر موردبحث قرار داده بدان می‌پردازیم، توجه نمایید:

حبیبی صالحی
قسمت دوم
تعصب بااین‌همه شناعت و قباحتش در میان مردم و به‌ویژه مسلمانان با گونه‌های متعدد ترویج دارد. اکنون برخی از شاخه‌های این پدیده‌ی شوم را در زیر موردبحث قرار داده بدان می‌پردازیم، توجه نمایید:
1- تعصبات شخصی
بعضی انسان‌ها در میان جامعه بر اساس عقده زندگی می‌کنند. منطق و مصلحت‌های زندگی را در نظر ندارند. جاه‌ طلب، خودخواه، تشخص طلب، خودپسند و هوس‌باز هستند و یا اهداف شخصی دیگری ایشان را در مسیر زندگی طوری سوق می‌دهد که خودخواهی و تعصب شخصیتی کند و این کار او را در این مسیر كور و كَر می‌کند؛ بنابراین، این اهداف یا مواردی که در بالا ذکر شد، انسان‌ها را به تعصب می‌کشاند تا اینكه آدمی برای رسیدن به این اهداف، مشکل‌ساز می‌گردد. شخص فقط می‌خواهد كه خودش به جایگاه برسد؛ مقام و كرسی به دست آورد؛ شخصیتش در بین اجتماع بزرگ جلوه كند و هركس كه مانع رسیدن او به این امور گردد با وی ستیزه می‌کند، انتقام می‌گیرد، ستم می‌نماید، دست به‌تحقیر و توهین افراد جامعه می‌زند، رعب و وحشت ایجاد می‌کند. خلاصه اینکه می‌خواهد تنها خودش باشد و بس و دیگران اصلاً سر برنیاورند.
در تاریخ معاصر و زندگی امروزی جوامع انسانی و اسلامی دیده می‌شود كه اغلب مردم به همین مرض گرفتارند و این تفكر و اندیشه جامعه را نفرت زا و اختلاف زا گردانیده است. در اكثر جاها روابط و وحدت اجتماع به‌وسیله‌ی همین متعصبان شخصی ویران گردیده محیط، منطقه و مردم جامعه با اختلاف دست ‌وپا نرم می‌کنند و نتایج سوء این تعصب کام مردم را تلخ نموده است. ناهنجاری‌های رسیدن به چوكی، مقام، ریاست، بزرگی، شهرت، خودخواهی و … از تبعات همین تعصبات شخصی است كه ما هرروز رنج، درد و فشارهای روحی و روانی آن را می‌چشیم.
یک‌چیزی که انسان‌ها، افراد ملت و جوامع از قید آن باید رهایی یابند، تعصب به رأی شخصی و انحصارگرایی فردی است. چه‌بسا افرادی هستند که تعصب به آراء شخصی و انحصارگرایی فکری خودی‌شان، بلاهای مختلف و متعددی را دچار ملت‌ها و جوامع کرده‌اند؛ زیراکسی كه در قید این پدیده شوم گرفتار آید، بااینکه ضعف و بی‌پایگی رأیش در برابر افکار و نظریات دیگران ظاهر و برملا می‌گردد، هیچ‌گاهی از رأی و فکرش تنازل نمی‌کند و خودبزرگ ‌بینی و هوای نفس او نمی‌گذارد که «از خر خود پایین بیایید»؛ بلکه برعکس به کشش و پیکار برمی‌خیزد و روی‌هم‌رفته نزاع و کشمکش بزرگ و دامنه‌داری را در زمینه‌های مختلف زندگی اجتماعی وسیله می‌گردد. (یوسف قرضاوی، نهضت اسلامی، صص 179 و 180)
باید دانست كه آغشته شدن به تعصب شخصی دلیلی روشن بر خودبزرگ ‌بینی و پیروی هوای نفس است. این هردو پدیده از خطرناک‌ترین و بدترین گونه‌ای «مهلكات» به‌حساب می‌آیند که علمای اخلاق در این مورد بحث‌های مفصل و گسترده‌ای دارند. این قماش افراد خود را مهم می‌پندارند و بیمار مرکز دنیای خود هستند. خود را سزاوار هر چیزی می‌دانند، هرگونه نگرانی دیگران را در باره نیازها و مشکلات از ذهن خود خارج می‌کنند. از دیگران انتظار احترام و تحسین را دارند و زمانی که این توقعاتشان برآورده نشد و مردم اطراف و جهان خودبینی‌شان این انتظارات را ناممکن جلوه دادند، ناامید و دیوانه می‌شوند و به اختلال شخصیت خودشیفته مبتلا می‌گردند.
متعصبان شخصی معتقد حق بودن خودشان‌اند و دیگران را باطل و اشتباه می‌انگارند. در روابط فردی و اجتماعی تمامی امتیازات را برای خود می‌پندارند. حسن همدلی و احساس نیازهای دیگران از دل و خاطرشان نابود می‌گردد. این‌ها با بیماری حسودی مبتلا گردیده و باور می‌کنند که دیگران نیز با آنان در حسادت هستند درنتیجه گفتار و رفتارهایشان تکبرآمیز و برتری جویانه می‌گردد و شکاف بزرگی را در اجتماع انسانی و اسلامی به وجود می‌آورند. زمینه‌های که در آن کار می‌کنند را به تباهی می‌کشانند. نظام را برهم و درهم می‌کنند و به نابودی می‌کشانند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *