اجتماعی

   گرامیداشت ازبهار و زیبایی آن

بهارسال۱۴۰۳شمسی را در حالی آغازمیکنیم که نسبت به دوسال گذشته تغییرات مثبت دراوضاع امنیتی وسیاسی کشوربوجودآمده است. دهقانان بااحساس خوشی کشت وکاررابه خاطرحاصلات گندم، حبوبات وسایراقلام ازقبل آغازکرده اند.وزارت زراعت،آبیاری ومالداری امارت اسلامی ، شاروالی کابل ودگرنهادها مشغول غرس نهال های مثمروغیرمثمرهستند.مردم  منازل واثاثیه خانه هایشانراکه دراثردود ورطوبت زمستان چرکین شده پاک میکنند وبه سراغ گرامیداشت بهار با همه زیبایی هایش می شتابند. حقیقتاً بهاربسیار زیبا است. درختان شکوفه میکنند وپرندگان به نغمه سرایی می پردازند واین نغمه ها دل هربیننده را میبرد. مکاتب بازگشایی میشوند وشاگردان به خوشی به دروس شان آغازمیکنند. واقعیت این است که علاوه بر درس های بی شماری که از طبیعت در فصل بهار می گیریم، این فصل معمولاً تاثیرات روانی یی هم بر روحیه و رفتار ما دارد که بد نیست اشاره یی مختصری به آن داشته باشیم. اکثر جانداران در فصل بهار در پی لانه و تشکیل خانواده هستند و به نظر می رسد که این فصل در انسان ها نیز به گونه یی خوشایند دیده می شود. بیشترین تعداد مراجعان برای مشاوره ازدواج در فصل بهار مراجعه می کنند. به نظر می رسد زیبایی و طراوت و عطر و بوی بهار بر ذایقه حساس بسیاریها تاثیر مطلوب دارد و آنها را به سمت تشکیل خانواده و بقای نسل سوق می دهد. از طرفی برخی ازجستجو ها نشان دهنده وجود نوعی اختلال تحت عنوان اختلال افسردگی فصلی است که به نظر می رسد بیشتر مبتلایان به این اختلال روانی، در فصل بهار خلق و خوی طبیعی تر و بهتری پیدا می کند.این آسمان آبی، زمین فرش شده با چمن سبز، گل های رنگارنگ و شکوفه های قشنگ هر یک به تنهایی می توانند انسان ها را شاد کرده و از خود بی خود کنند. همان طور که دیده می شود چهار رنگ اصلی (آبی، سبز،سرخ و زرد) در فصل بهار به وفور در اطراف ما یافت می شود که این رنگ ها نیز خود تاثیرات چشمگیری بر روحیه و خلق و خوی ما دارند. رنگ آبی آسمان احساس آرامش، رضایت، ملایمت طبع ودوستی و محبت را به وجود می آورد. رنگ سبز حس تعلق و عزت نفس را بالا می برد. رنگ سرخ حس آرزومندی و امیدواری، هیجان پذیری و تمایلات خاص درونی را راه اندازی می کند و بالاخره نور زرد رنگ آفتاب و شکوفه های زیبا احساس سرزندگی، آینده نگری، نشاط و زنده دلی و نیروی ابتکار را به وجود می آورد. این رنگ های اصلی موجود در طبیعت بهاری حس خشنودی و محبت، اظهار وجود، نیاز به عمل و موفقیت و چشم انتظاری و امید داشتن را موجب می شود که همگی از صفات پسندیده یی است که همیشه تلاش در پرورش آنها داریم.

گوش دادن به صدای زیبای طبیعت که از لابه لای شاخه های درختان به گوش می رسد و یا شنیدن آواز دلنشین پرنده ها و صدای موزون رود های جاری در دل طبیعت، می تواند هر انسان بی ذوقی را سر ذوق و شوق بیاورد و احساس زیبایی خفته را در او بیدار کند. شاید به همین دلیل است که بسیاری از شعرا و هنرمندان با رفتن به دل طبیعت بهاری، الهام های زیبایی گرفته اند که منشا اثرهای بسیار ارزنده بوده است. فصل بهار در آیین و فرهنگ ما رنگ و بوی بهتری دارد؛ چراکه با انجام مراسم و مناسک خاص، انرژی روحی زیادی در بهار می گیریم که این خود مقاومت و توان روحی ما را برای مقابله باناملایمات و استرس شدیداً افزایش می دهد.

ساده تر بگویم به کوه، دشت، گیاهان، جانوران و … هزاران و ده ها هزار و میلیون ها و بیلیون ها طبیعت دیگر… اصلاً به همین ۴ فصل(بهار، تابستان، خزان و زمستان) هرکدام

به ترتیبی خاص پشت سر یک دیگر قرار گرفته و منتظرند تا به وظایفی که خداوند بزرگ برای آن ها تعیین کرده عمل کنند. اما؛ همه این ها برای ما انسان ها که دارای عقل و شعور هستیم بایدصنف درس باشد که قبل از این که به ما بفهمانند، بفهمیم. خداوند(ج) از طریق چهار فصل سال درس های فراوانی را به ما یاد می دهد، از جمله: تغییر و دگرگونی، نظم و ترتیب خلقت، حس مسوولیت پذیری، فایده رسانی و… دیگر، بله، خدا بهار را ممتاز فصل ها قرار داده و با آمدن آن همه جای باغ را طراوت و شادابی فرامی گیرد. زمین زنده می شود. گیاهان رشد می کنند. غنچه ها شکوفا می شوند و شکوفه های سفید ودگررنگ هاجوانه های سبز می دهند. بالاخره طبیعت جان می گیرد و سرسبز می شود.  این هجوم سبزرنگی انسان را مبهوت می کند به طوری که این لحظه های شاد و حس ترنم را در این فصل با تمام وجود دریافت می کنیم …. از صنف بهار درس تغییر و خودسازی هم می گیریم; همان طوری که درختان بی جان، جان می گیرند و گیاهان مرده، زنده می شوند، انسان هم اگر در خود دگرگونی ایجاد کرد، اعمال و افعال بدخود را اصلاح کرد و از نفرت به محبت روی آورد، سبز و بهاری می شود. حتّی با روحی آرام و قلبی مطمئن و ضمیری بیدار چهار فصل عمر خودرا با آرامش زندگی کرده و با خاطرآسوده به خواب ابدی فرومی رود. درس دیگری که از این صنف می گیریم نظم و ترتیب خاصّی است که براین نظام آفرینش حکمفرماست، مثل: گردش شب و روز، گردش زمین به دور آفتاب و … اصلاً همین چهار فصل، بله، ابتدا فصل بهار که فصل طراوت و زندگی است را پیش رو داریم، بعد فصل تابستان فرا می رسد. هر چه در بهار عمر بکاری، در تابستان حاصل برمیداری، کم کم خزان فرا می رسد بافصل خزان چهره طبیعت از سپیدی و سبزی بیرون آمده و لباس زرد برتن می کند و بعد از آن با صدای خش خش و ریزش برگهای زرد وخشکیده سقوط آن برروی زمین فصل زمستان را به چشم می بینیم آن وقت است که مرگ طبیعت فرا می رسد. نه مرگ بلکه تغییر، همین چهار فصل زنجیره یی از تولّد تا برزخ طبیعت را به ما نشان می دهد یعنی در و دیوار عالم، برای ما صنف درس است. فصل ها هم مثل ما آدم ها متولّد می شوند و مثل ما انسان ها می میرند. بله، با آمدن بهار می آیند و زنده می شوند و با آمدن زمستان می روند و می میرند. آن وقت است که برزخ آن ها فرا می رسد. اگر کمی در عالم طبیعت و در دنیا تفکّر کنیم چه درس هایی که نمی گیریم. همین طور که از تفکّر در این چهار فصل به مرگ و زندگی و حیات جاوید، گذر عمر، ایمان و یقین و علم به قدرت لایزال خدا و خیلی چیزهای دیگر… پی بردیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *