قبل از فتح و بعد از فتح
احمدشاه از زمانی که امارت اسلامی افغانستان به پیروزی رسیده و افغانستان به طور کامل فتح و از لوث اشغالگران آزاد شده است، کلمه یا اصطلاح ❪قبل از فتح❫ و ❪بعد از فتح❫، سرِ زبانها افتاده و غالباً زمزمه میشود.
احمدشاه
از زمانی که امارت اسلامی افغانستان به پیروزی رسیده و افغانستان به طور کامل فتح و از لوث اشغالگران آزاد شده است، کلمه یا اصطلاح ❪قبل از فتح❫ و ❪بعد از فتح❫، سرِ زبانها افتاده و غالباً زمزمه میشود.
قبل از فتح؛ به مجاهدینی گفته میشود که پیش از فتح افغانستان، توسط امارت اسلامی در سنگر جهاد قرار داشته و یا در بخش فرهنگی و دیگر بخشهای کاری مستقیم با امارت اسلامی همکار و همگام بوده است.
بعد از فتح؛ به افرادی گفته میشود که پس از فتح افغانستان و فرار امریکاییها و همدستان شان از افغانستان، در صف مجاهدین امارت اسلامی افغانستان قرار گرفته و مسلح شده اند و یا در مسند حکومتی با رتبههای بلند نظامی و ملکی ایفای وظیفه میکنند.
این قماش مردم؛ در شرایط کنونی بیشتر از مجاهدین قبل از فتح، خود را حقبهجانب میتراشند و خود را لازم الاحترام میدانند.
در این مورد؛ نظر و دیدگاه مجاهدین و حتی قاطبهی ملت شریف و قهرمان افغانستان این است که؛ افراد بعد از فتح باید بنا به لیاقت، شایستگی و دیانتی که دارند در چوکات حکومت و ادارات دولتی گماشته شوند و ازآنها نیز استحصال خدمت صورت گیرد.
اما، اولویت برای کسانی داده شود که در طول بیست سال اشغال و جهاد علیه متجاوزین به نبرد مسلحانه پرداختند و در بدترین شرایط با خون، فکر، قلم و دانش خود در سنگر حق قرار گرفتند و علیه اشغال و اشغالگران، به جهاد و مبارزه پرداختند.
جای تأسف این است که ما امروز شاهد کسانی هم استیم که در طول بیست سال اشغال، به نفع امریکا و همدستانش کار میکردند و عملاً با مجاهدین سرِ دشمنی داشتند.
اما، امروز در مسند بلند دولتی قرار دارند و با تغییر قیافه و یا هم با استفاده از نام ملا، عالم و مجاهد در جایگاه بلندتر از مجاهد واقعی قرار گرفته اند.
بالعکس، اکثر مجاهدینی که در سنگر حق و آزادی در مقابل دشمنان متجاوز مستقیم جنگیدند و به نبردهای سخت و طاقتفرسا پرداختند، شهید دادند و فداکاری کردند، امروز غالباً بیسرنوشت دیده میشوند و روز و روزگار تلخی را سپری میکنند.
من که یکی از طالب العلمان مدرسه و دلسوز نظام اسلامی استم، این روند برایم بسیار تلخ و آزاردهنده است و همچنان خنجریاست که در قلب هر مجاهد و هر انسان حقانی و طرفدار عدالت میخورد و دلها را جریحهدار میسازد.
اگر این روند توقف پیدا نکند و تفکیکی میان مجاهد و مجاهدنما نشود، زود خواهد بود که مشکلات و چالشهایی دامنگیر نظام کنونی هم خواهد شود و سرگذشت تلخ رهبران تنظیمهای جهادی دورهی روسها تکرار گردد.
رهبران تنظیمها، یکی از ضعف و خیانت شان این بود که بعد از خروج قشون شوروی و سقوط حکومت نجیب، مجاهدین واقعی را فراموش کردند و به دور شان جمع بزرگ، اما خبیثهیی از تملقگران و جاپلوسان گردآمدند و مارآسا حلقه زدند.
آنگاه مجاهدین واقعی فراموش رهبران شدند و تمام امکانات و مادیات، به کام چاپلوسها ریخت و آنان به عیشونوش دنیا و کام دل خود رسیدند.
اما مجاهدین واقعی در انزوا قرار گرفتند و آهسته آهسته برای ابد از صحنهی اجتماع، سیاست و امور کشور حذف شدند.
حالا هم اگر تجدید نظر صورت نگیرد، زود خواهد بود که حلقههای خبیثهی چاپلوس و استفادهجو، جایگاه بلندی را تصاحب کنند و مجاهدین واقعی را برای ابد از صحنه بیرون نمایند و زمام امور کشور را به دست گیرند و همچنان تمام دستاوردها و ارزشهای جهاد را فدای منافع شخصی شان کنند و منافع اسلامی و ملی را پایمال نمایند. ازاین جهت، بر زمامداران امور و بزرگان امارت اسلامی لازم است؛ تا هرچه سریعتر برای شناسایی مردم استفادهجو، چاپلوس و مفسد راه حل بسنجند و برای حذف آنان از دایره دولت و نظام، اقدامات لازم و جدی، روی دست بگیرند.
در غیرآن، این قماش مردم؛ چون موریانه نظام اسلامی را از درون خواهند خورد و درخت ثمربخش امارت اسلامی را بیمار، بیحاصل، آفتزده و خشک خواهند کرد.
و ما علینا الاالبلاغ