علامه اقبال لاهوری
شرق را از خود برد تقلید غرب
باید این اقوام را تنقید غرب
قوت مغرب نه از چنگ و رباب
نی ز رقص دختران بی حجاب
نی زسحر ساحران لاله روست
نی ز عریان ساق و نی از قطع موست
محکمی او را نه از لادینی است
نی فروغش از خط لاتینی است
قوت افرنگ از علم و فن است
از همین آتش چراغش روشن است
حکمت از قطع و برید جامه نیست
مانع علم و هنر عمامه نیست
علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ
مغز می باید، نه ملبوس فرنگ
گر کسی شبها خورد دود چراغ
گیرد از علم و فن و حکمت سراغ
ترک از خود رفته و مست فرنگ
زهر نوشین خورده از دست فرنگ
بندهی افرنگ از ذوق نمود
میبرد از غربیان رقص و سرود
نقد جان خویش، دربازد به لهو
علم دشوار است، می سازد به لهو
از تن آسانی بگیرد سهل را
فطرت او درپذیرد سهل را