
نمونههایی از ایثار و فداکاری در تاریخ اسلام
یکى از صفات پسندیده هر مسلمان که بر گرفته از تعلیمات دین و زیبایىهاى اسلام است، ایثار، ترجیح دادن و مقدم داشتن دیگران بر خود است.
معاذ
یکى از صفات پسندیده هر مسلمان که بر گرفته از تعلیمات دین و زیبایىهاى اسلام است، ایثار، ترجیح دادن و مقدم داشتن دیگران بر خود است.
مسلمان هرگاه فرصتى براى ایثار بیابد، دیگران را بر خودش مقدم مىدارد و رفع نیاز و رعایت مصالح دیگران را در برابر نیاز و مصالح خود ترجیح مىدهد، خود را گرسنه نگه مىدارد تا دیگران سیر شوند، خود را تشنه مىکند تا دیگران سیراب شوند، حتى بخاطر زنده نگاه داشتن دیگران به استقبال مرگ مىرود. این گونه ایثار و فدا کارى از ناحیه یک مسلمان که روح و روانش آراسته از زیبایىهاى اخلاق و نهادش ممهور به مهر خیر، فضیلت و خوبىها است، حیرتانگیز و شگفتآور نیست، این صفت در واقع رنگ خدایى دارد، چه رنگى مىتواند بهتر از رنگ خدا و دین و ایمان باشد. ﴿صِبۡغَةَ ٱللَّهِ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ صِبۡغَةٗ﴾{البقرة: ۱۳۸}.
هر مسلمان در ایثار، از نیکان تاسى مىکند و بر نقش قدم پیشینیان که خداوند آنها را ستوده است، مىرود: خداوند در تعریف از ایثارگران مىفرماید: ﴿وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَة﴾[الحشر: ٩]. «دیگران را بر خود مقدم مىدارند، هرچند که خود محتاج باشند و کسانى که از بخل نفس نجات یافتهاند رستگارند».
تمام اخلاق ستوده و خوى نیکوى مسلمان، برگرفته از سرچشمه زلال حکمت محمدى و الهام گرفته از برکت پرفیض رحمتهاى الهى مىباشد، در حدیثى که بخارى و مسلم آن را نقل کردهاند آمده است: «لايُؤمِنُ أحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لأخِيْهِ ما يُحِبُّ لِنَفْسِهِ» «هیچکدام از شما مؤمن واقعى نمىشود تا اینکه براى برادر مسلمانش آنچه را که براى خود مىپسندد، بپسندد». این حدیث اخلاق مؤمن را جلاء بخشیده و آن را تقویت مىکند، و هم چنین آیه:
﴿وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞ…﴾[الحشر: ٩]. شعور آگاه و وجدان بیدار، مسلمان، خیر را نسبت به انجام کارهاى خیر و ایثارگرى و ترجیح دیگران بر نفس خود و خانوادهى خویش، تقویت مىکند.
آرى! بنده مسلمان چنان زندگى مىکند که پیوندش را با پروردگارش حفظ، و زبانش را باذکر و یاد پروردگار تازه مىکند و هرگز خسته نمىشود، قلبش را همواره متوجه محبت خدا مىکند، هرگاه به جایگاه بزرگ خداوند نگاه کند میوه عبرت مىچیند و هرگاه مانند این آیههاى مزمل و فاطر ﴿وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكُم مِّنۡ خَيۡر تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَيۡرا وَأَعۡظَمَ أَجۡراۚ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُور رَّحِيمُۢ﴾[المزمل: ۲۰]. «و کارهاى نیکى را که براى خودتان پیش مىفرستید، آن را نزد خداوند به اعتبار پاداش بهتر و بزرگتر مىیابید. و از خداوند آمرزش بخواهید. که خداوند آمرزگار مهربان است». و ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَتۡلُونَ كِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّا وَعَلَانِيَة يَرۡجُونَ تِجَٰرَة لَّن تَبُورَ ٢٩ لِيُوَفِّيَهُمۡ أُجُورَهُمۡ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ غَفُور شَكُور ٣٠﴾ فاطر: ۲٩-۳۰. «به راستى آنان که کتاب خدا را مىخوانند و به آن عمل مىکنند و نماز بر پا داشتهاند و از آنچه روزیشان کردهایم پنهان و پیدا مىبخشند، امید به سودایى دارند که هرگز کاستى نمىپذیرد. تا پاداشهاى آنان را به تمام و کمال بدهد و از فضل خود پاداشى هم به آنان افزون دهد. بىگمان او آمرزنده قدرشناس است».
کسى که چنین وضعیتى داشته باشد، چگونه بذل مال نمىکند، چرا نیکى را دوست نداشته باشد و دیگران را ترجیح ندهد؟ هرکس یقین داشته باشد که آنچه از خیر و خوبى که امروز انجام مىدهد، نتیجهاش را فردا بهتر و بیشتر خواهد دید، چرا چنین نکند؟
نمونه های از ایثار و همدردی
۱- سران قریش به اتفاق آراء در (دارالندوة) پیشنهاد قتل و ترور پیامبر«ص» که از جانب ابومره ملعون ارائه گردیده بود، را امضاء کردند، خبر این توطئه ستمگرانه به رسول اکرم ﷺرسید، اجازه هجرت بهاو داده شد و آنحضرت تصمیم به هجرت گرفت برآمد کسى را پیدا کند که شب را در خانه آن حضرت سپرى کند و بدین ترتیب توانسته باشد، قریش را که در کمین او بودند اغفال نموده و خانه را ترک گوید. پسر کاکای جوان، متدین و شجاعش، علىبنابىطالب رضی الله عنه، شایسته این فدا کارى عظیم تشخیص دادهشد. جریان را برایش شرح داد، علی رضی الله عنه در ترجیح دادن رسول اکرم ﷺدر برابر خود اندک تأمل و تردید نشان نداد. در رختخواب آن حضرت«ص» خوابید، در حالیکه هر آن این احتمال وجود داشت که دستهاى چپاولگر او را ربوده بسوى کسانى پرتاب کنند که تشنه خون او بودند.بهر حال علی رضی الله عنه در رختخواب رسول الله ﷺخوابید، حیات و نجات رسول الله ﷺرا بر حیات و نجات خود ترجیح داد. این ایثارگرى و فداکارى که در سنین جوانى انجام گرفت، زبان زد خاص و عام شد و به عنوان بهترین ضربالمثل در قاموس ایثار و از خودگذشتگى ثبت گردید.
بله! مسلمان چنین ایثار و از خودگذشتگى را نشان مىدهد، حتى زندگىاش را فداى دیگران مىکند، باید گفت ایثار به زندگى و جان دادن براى نجات جان دیگران، آخرین حدّ ایثار و از خود گذشتگى است.
۲- حذیفه عدوى مىگوید: در جریان جنگ یرموک در حالى که مقدار اندکى آب با خود همراه داشتم براى پیدا کردن پسر کاکایم به این سو و آنسوى مىرفتم و با خود مىاندیشیدم که اگر حیاتى در او باقى باشد، این آب را به او بدهم ناگهان نزد او رسیدم، گفتم: تشنه هستى تا آب دهم؟ با اشاره گفت: بله، بلافاصله مجروحى در کنار او به آه و ناله در آمد، پسر کاکایم اشاره کرد تا آب را نزد او ببرم. نزد او رفتم، ایشان هشام ابن العاص بود، گفتم: تشنه هستى تا بتو آب دهم؟ مجروحى دیگر که در کنار او بود، صداى مرا شنید و به آه و ناله در آمد، هشام به من اشاره کرد تا آب را نزد او ببرم به نزد ایشان رفتم، جان داده بود، بسوى هشام برگشتم او را نیز مرده یافتم بسوى پسرعمویم رفتم او نیز جان سپرده بود، رحمت خدا شامل حال همهى آنان شود.
بله! این سه تن شهیدان بزرگوار، در باب ایثار و فداکارى و تقدیم دیگران بر خود، به عنوان ضرب المثل و الگوی جاودان ماندهاند از آنها یاد کرده مىشود، مسلمان در این دنیا باید چنین باشد.
۳- منقول است که: تعدادى مهمان نزد ابى حسن الانطاکى جمع شدند، آمارشان بیشتر از سى تن بود، آنان، نان به مقدار کافى نداشتند. نانهایى را ریزه کرده و چراغ روشنایى را خاموش کردند و براى خوردن دور سفره گرد آمدند، وقتى سفره جمع شد، نانها بحالت اولیه بدون اینکه کم شده باشد، باقى ماند، زیرا هیچ یک از آنان دست به طعام نبرده بود. هر یک در این فکر بود تا همراهش سیر بخورد و خودش را گرسنه نگاه دارد، در نتیجه، هیچکدام دست به طعام نبرده بود، بدین ترتیب هرکس خود را گرسنه گذاشته بود تا دیگران سیر بخورند.
۴- در بخارى و مسلم، نقل شده است که مهمانى وارد خانه رسول اکرم ﷺشد، رسول اکرم ﷺچیزى براى پذیرایى نداشت. یک مرد انصارى آمد و مهمان رسول خدا را به خانه خود برد، غذا را جلوى مهمان گذاشت و به همسرش امر کرد تا چراغ را خاموش کند و دستش را بسوى غذا دراز کرد تا وانمود کند که غذا مىخورد ولى او غذا نخورد، چون غذا اندک بود و مىخواست مهمان از آن استفاده کند، مهمان را بر خود و خانوادهاش ترجیح داد، وقتى صبح ایشان نزد رسول خدا ﷺرفت، آن حضرت فرمودند: خدواند رفتار شما را با مهمان دیشبى بسیار پسندیده است و بدنبال آن این آیه نازل شد.
﴿وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞ﴾{الحشر: ٩}
۵- روایت است، شخصى نزد بشرابن الحارث آمد و نیازش را مطرح کرد، حضرت که در بستر بیمارى و در حال مرگ بود پیراهن خود را از تن بیرون کرد و به ایشان داد و پیراهنى را بطور عاریت گرفت و تا لحظه مرگ از آن استفاده مىکرد.
این پنج نمونه، نمونههاى زنده و روشنى هستند درباره اخلاق مسلمان و در باب ایثار و از خودگذشتگى و محبت با نیکىها.
بله! مسلمان به وظیفه اسلامىاش عمل میکند چون او قبل از هر چیز خود را مسلمان مىداند.