اجتماعی

خودکم‌بینی و خودپسندی

انسان موجود عجیب و غریبی است، بسیاری از امور متضاد در او در کنار یکدیگر قرار دارند. وقتی که بعضی از جوانب وجودی وی را مورد دقت قرار می‌دهیم درمی‌یابیم که توانای‌هایش از همه‌ی آفریده‌های خداوند در هستی بیشتر است. زیرا او توانسته است در آسمان پرواز کند، در اعماق دریاها فرو رود، در مدت زمانی کوتاه مسافت‌های طولانی را طی کند. و صحراهای خشک و سوزان را به باغ‌ها و مزارع سرسبز و خرم تبدیل نماید.

مدثر

انسان موجود عجیب و غریبی است، بسیاری از امور متضاد در او در کنار یکدیگر قرار دارند. وقتی که بعضی از جوانب وجودی وی را مورد دقت قرار می‌دهیم درمی‌یابیم که توانای‌هایش از همه‌ی آفریده‌های خداوند در هستی بیشتر است. زیرا او توانسته است در آسمان پرواز کند، در اعماق دریاها فرو رود، در مدت زمانی کوتاه مسافت‌های طولانی را طی کند. و صحراهای خشک و سوزان را به باغ‌ها و مزارع سرسبز و خرم تبدیل نماید.

همچنین توانسته است کوه‌ها را جابه‌جا کند، مسیر رودخانه‌ها را تغییر دهد، بر روی پدیده‌های موجود در زندگی خویش تأثیر بگذارد، و نیروهای موجود در زمین و آسمان را به خدمت بگیرد.

چنا‌چه در دیگر گوشه‌های وجودی او دقت و توجه نماییم به ضعف و ناتوانی او پی می‌بریم، به گونه‌ای که پشه‌ای مزاحم او را مورد اذیت و آزار قرار می‌دهد، نسیمی سرد او را در بستر بیماری می‌اندازد، خاری کوچک پیکرش را پاره می‌کند، و بر اثر لغزش و حادثه ای دچار غم واندوه می‌گردد.

این موجود شگفتی‌برانگیز که بسیاری از تناقض‌ها را در خود دارد، خداوند او را یکی از نشانه‌ها و دلایل ظاهری وجود خویش قرار داده است، آیه و نشانه‌ای که از منظر متفکران و محققان و خردمندان بسیار گویا و رساست.

انسان خردمند کسی است که جوانب ضعف و قوت خود را فراموش نمی‌کند. و بر اثر توانایی‌ها و هوشیاری‌ها و دانش خود به گونه‌ای دچار غرور و خودبرتربینی نمی‌شود که همه فضایل و خوبی‌ها را از آن خود بداند و با چشم تحقیر به منزلت دیگران نگاه کند.

از طرف دیگر جوانب ضعف و ناتوانی را ملاک داوری در مورد خود نمی‌گرداند و دچار خودکمتربینی نمی‌شود، و با چشم تحقیر به توانایی‌ها و امکانات خود نگاه نمی‌نماید،  خود را موجودی بی‌خاصیت و ناتوان و دورانداخته شده به شمار نمی‌آورد.

یکی از نشانه‌های خیر و سلامت در میان یک ملت این است که به دو بیماری بسیار خطرناک «غرور» و «خودکمتربینی» دچار نگردیده باشد.

غرور و خودبرتربینی این است که: افراد آن با چشم تحقیر به دیگران نگاه کنند، در امور خارج از توان خود دخالت نمایند، پا را از گلیم خود بیرون بگذارنند و در مورد اموری که از آن اطلاع ندارند اظهارنظر کنند.

حتی گاهی از توجه به اندرز دیگران و گوش فرادادن به دیدگاه صاحب‌نظران و تسلیم در برابر منزلت بزرگان و احترام نهادن به عالمان خودداری می‌نمایند!.

هر یک از آنان خود را عالمی برتر از دیگر عالمان، حکیم و خردمندی هوشیارتر از همه خردمندان و سیاستمداری کارکشته‌تر از دیگر سیاستمداران و بزرگ و والامقامی می داند که هیچ‌کس را شایسته بزرگی و برتری نمی‌شمارد.

این همان بیماری است که غالباً بسیاری از ملت‌های ضعیف که در حالت انتقال از مرحلۀ خامی و خواب‌آلودگی به مرحلۀ پختگی و بیداری یا ملتی که از قلۀ سربلندی و افتخار به دره ضعف و خواری سقوط کرده‌اند، به آن مبتلا می‌شوند.

این بیماری امروزه در بین مردم مسلمان گسترش یافته و توجه به سخنان مردم در اجتماعات عمومی و کوچه و بازار و  گردهم‌آیی‌ها برای اثبات این ادعا کافی است، که چگونه هر یک از آن‌ها خود را در همۀ امور متخصص و کارشناس گمان می‌برند و در مورد این و آن موضوع اظهار نظر می‌نمایند، و چگونه به جایی از غرور و خودبرتربینی رسیده‌اند که نظر خود را بالاتر و برتر از همه نظریه‌ها و دیدگاه‌ها به شمار می‌آورند و خود را از هر دانشمندی دانشمندتر می‌دانند.

بسیاری از آن‌ها در ضمن سخنان خود مردم را به حماقت و نادانی توصیف می‌نمایند، و عالمان را به ناآگاهی متهم می‌کنند.

هرگاه ملتی به این بیماری مبتلا شوند، به اندرز ناصحان بی‌توجهی می‌کنند، و در شرایطی که در حال سقوط قرار دارند، خود را بر فراز قله‌ها تصور می‌نمایند، در عین این‌که در دام مشکلات و مصایب بسیاری گرفتار آمده‌اند، خود را بی‌عیب و نقص گمان می‌برند. همچنین در حالی که دیگران علیه ایشان متفق شده‌اند، آنان خود را از همه دشمنان خویش قوی‌تر گمان می‌کنند. فکر می‌کنند، می‌توانند با فریادی آنان را مرعوب نمایند و با یک اشاره ایشان را به عقب‌نشینی وادار کنند و با داد و فریاد و جار و جنجال با ایشان به مقابله بپردازند!.

اما دومین بیماری ـ یعنی احساس خودکم‌بینی که نوعی بیماری و ناهنجاری روانی است  اگر کسی به آن مبتلا شود، او را دچار اختلال عصبی، ضعف اراده، ناامیدی و عدم اطمینان به خود و ملتی که به آن تعلق دارد، می‌نماید.

در میدان زندگی هیچ منزلتی را برای خود قایل نمی‌شود، و فکر می‌کنند که هیچ کاری از او ساخته نیست!.

بدترین بیماری که ممکن است ملتی به آن مبتلا شود، همین بیماری خودکم بینی است که خودآگاهی و تلاش و حرکت آن را دچار ضعف و درهم‌ریختگی می‌نماید، و آن را در برابر هر فرد و نظام دیکتاتور و قدرت خودکامه‌ای خوار و تسلیم می‌گرداند.

متأسفانه این بیماری نیز در میان ملت‌های مسلمان گسترش زیادی پیدا نموده است! و به همین علت بسیاری از انسان‌ها شدیداً دچار خامی و خواری و گوشه‌گیری گردیده‌اند.

چنان‌چه در مورد این موضوع از ایشان سئوال شود، می‌گویند: ما کی و چی هستیم و از چه ارزش و منزلتی برخورداریم؟

هرگاه امت مسلمان مورد تهاجم دشمنان قرار گیرند و به مشکلاتی دچار شوند، مشاهده می‌شود که آن‌گونه آدم‌ها به گوشه منازل و کنج معبد می‌خزند! و چنان‌چه از ایشان خواسته شود که برای حمایت از ملت و میهن همکاری کنند، در پاسخ می‌گویند: ما را چکار به این کارها؟ از دست ما چه کاری برمی‌آید؟ مگر ما می‌توانیم جلو حرکت آفتاب را بگیریم و یا چرخ زمان را از چرخیدن بازداریم؟

نه دوست عزیز! داری اشتباه بزرگ و زیان‌باری را مرتکب می‌شوی! تو موجود گرامی و بزرگی هستی! کارهای بسیاری از تو ساخته است!.

آنانی که صفحات تاریخ را از کارها و حماسه‌های بزرگ پر کرده و در میان جامعه تلاش و حرکت می‌نمایند، آدم‌هایی همچون تو هستند، و از همان استعداد، و توانایی‌های تو برخوردارند، اما تنها به خودباوری رسیده و به ارزش استعدادهای خویش پی برده، اعتماد به نفس پیدا کرده‌اند و از آن استعدادهای خویش بهره گرفته و مردم را نیز از آن‌ها بهره‌مند گردانیده‌اند.

اما تو به دست خویش بدون دلیل خود را خوار گمان کرده‌ای و با چشم تحقیر به امت خویش نگریسته‌ای و فراموش شدن و بی‌خاصیت بودن خویش را پذیرفته‌ای!

آن گونه آدم‌ها در جامعه ما بسیارند، اما چیزی که جای تعجب دارد، این است که در میان آن دسته از افرادی که به بیماری احساس حقارت و ناتوانی مبتلا گردیده‌اند، کسانی یافت می‌شوند که در عین حال دچار بیماری و ناهنجاری خودخواهی و غرور گردیده‌اند، و در برابر مردم و امت خود را برتر و تواناتر می‌دانند، اما در برابر دشمنان به گونه‌ای خود را خوار و حقیر می‌شمارند، که اجازه سربلند کردن به خود نمی‌دهند و قایل به هیچ‌گونه فضل و ارزشی برای خویش نیستند.

آنگونه آدم‌ها در میان جامعه تعدادشان کم نیست. آنان مردم خویش را مورد تحقیر و دشمنان آنان را مورد تعریف و تمجید قرار می‌دهند.

به تاریخ خویش با چشم تحقیر نگاه می‌کنند و برای تاریخ دیگران منزلتی والا قایل می‌باشند. فرهنگ و باورهای خودی را خوار و بی‌خاصیت گمان می‌کنند و در عین‌حال با چشم احترام و تقدیر به فرهنگ‌های غلط و باطل دیگران نگاه می‌کنند!.

هرگاه امت ایشان مورد تهاجم همه‌جانبه دشمنان قرار گیرد، آنان پرچم تسلیم را به دست می‌گیرند، آهنگ خواری را به صدا درمی‌آورند، و به مردم خود می‌گویند، که دشمنان ما شکست‌ناپذیرند، و ما توانایی مقابله با ایشان را نداریم و رویارویی با ایشان به معنای نابودی ما و آیندۀ ماست و بس؟!.

این دو بیماری و ناهنجاری بسیار خطرناک – یعنی خودبرتربینی و خودکم‌بینی – از نظر آداب و تعالیم اسلامی به شیوه‌ای حکیمانه مورد مذمت قرار گرفته و ما را از گرفتار آمدن به دام آن‌ها برحذر داشته‌اند.

تعالیم و رهنمودهای اسلام از طریق یادآوری قدرت و عظمت برتر خداوند و این‌که همۀ نعمت‌های موجود بر روی زمین اعم از ثروت و مقام و دانش و فضیلت از آن او می‌باشند، ما را از غرور و خودبرتربینی برحذر می‌دارند. رهنمود الهی است که اسلام انسان مسلمان را از غرور و خودبرتربینی دور می‌گرداند. و چنان‌چه انسان واقعاً مسلمان باشد، هیچ‌گاه فضل و منزلت صاحب فضل و منزلتی را با چشم تحقیر نگاه نمی‌کند و استعداد و توانایی صاحب استعداد و توانمندی را نادیده نمی‌گیرد.

چرا عده‌ای از آدم‌های مغرور و خودکامه که براساس خودبرتربینی از هیچ‌گونه اذیت و آزاری به مردم خودداری نمی‌نمایند، و از هیچ تعرضی به ایشان به خود تردید راه نمی‌دهد.  بر همین اساس انسان مسلمان در صدر اسلام هیچ‌گاه خود را کمتر از آن نمی‌دانست که رهبر و رئیس مملکت را اندرز بدهد و به خود اجازه می‌داد از آن‌ها سئوال کند: ای امیرالمؤمنین این را از کجا آورده‌ای؟

هم‌چنین خود را دست‌کم نمی‌گرفت و فرماندهی ارتش و فتح ممالک و حاکمیت بر آن را بالاتر از شأن خود نمی‌دانست، بزرگان صدر اسلام بیشتر جوانانی گمنام بودند که به خاطر دمیده شدن روح اسلام در شخصیت ایشان، بخشیدن اعتماد به نفس به آنان و درک استعدادهایشان، از آنان را دمردان و رهبران و پیشگامانی ساخت که چرخ تاریخ را براساس باورهای خود به چرخش درآوردند!   بناء

به هیچ‌وجه منزلتی بالاتر از آن‌چه که هستیم برای خویش قرار ندهیم تا دچار غرور و خودبرتربینی نشویم و هم‌چنین خود را از آن‌چه که هستیم کمتر مشماریم تا به بیماری و عقدۀ خودکمتربینی دچار نگردیم.

سعی کنیم که خود را در جای واقعی خویش قرار بدهیم، مدام به استعدادها، توانایی‌ها، کمبودها و ضعف‌های خویش توجه داشته باشیم و در برابر توانایی‌های خود خداوند را شاکر باشیم و از او بخواهیم که آن را برای مان بیشتر بگرداند.  و در برابر این احساس مسئولیت خویش بر آنان منت مگذاریم تا از پاداش ما کاسته نشود و به بدی از ما یاد نکنند!.

هرگاه به وجود عیب و نقصی در خود آگاهی پیدا کردیم، تلاش کنیم به وسیله تربیت و تمرین و بهره‌گیری از راهکارهای علمی آن‌ها را معالجه و برطرف نموده و به هیچ‌وجه در رفع و برطرف کردن آن کوتاهی ننماییم زیرا زمینه ذلت و نابودیت را فراهم می‌گرداند.

ای فرزندان امت مسلمان!.

در مقایسه با ملت‌های دیگر رقم کمی نیستیم! شما به‌خاطر رسالت و باورهای بلندتان از جایگاه والایی برخوردار می‌باشید! چنان‌چه راه زندگی را به درستی در پیش بگیریم، به خوبی می‌توانیم از بهترین پرچمداران زندگی سالم و متمدنانه و سعادتمند باشیم.

اما چنان‌چه خود را حقیر و خرد به شمار بیاوریم، در میان انسان‌ها از هیچ جایگاه بلندی برخوردار نخواهیم بود، و در عرصه زندگی دچار خواری و درماندگی خواهیم گردید.

از غرور و خودبرتربینی که ما را به باتلاقی از خیالات خام گرفتار گرداند برحذر باشیم! هم‌چنین از عقده‌ی حقارت و خودکمتربینی که میان شما و سعی و حرکت مانعی بزرگ را به وجود می‌آورد، خود را نجات بدهیم و مدام در این مسیر حرکت کنیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *