تحول پسین، یک تحول مثبت و به نفع کشور بود
بیست و یک سال قبل، با تهاجم امریکا، و کشورهای کفری تعداد زیادی طبل پیروزی میزدند و به دُهل دشمنان اسلام و افغانستان، مستانه میرقصیدند.
احمد شاه
بیست و یک سال قبل، با تهاجم امریکا، و کشورهای کفری تعداد زیادی طبل پیروزی میزدند و به دُهل دشمنان اسلام و افغانستان، مستانه میرقصیدند.
بیست و یک سال قبل، شعارها و تحلیلها همین بود که حکومت ارتجاعی و افراطی طالبان سقوط میکند و حالا دولت جمهوری و حکومت دیموکراسی و مردمسالار به وجود میآید.
این پلان توسط غرب و امریکا تطبیق شد و ابر سیاهِ شوم حکومت دستنشاندهی غرب بر سر مردم افغانستان برای بیست سال سایه افگند.
اما دیری نگذشت که نقاب از چهرهی زشت دیموکراسی افتاد و صورت نازیبای استکبار، قدرتهای استعماری و مردمسالاریهای دروغین نیز کشف و افشا گردید.
با تهاجم امریکا و اشغال افغانستان توسط نیروهای تادندان مسلح بیگانه و سپاه صلیبی، جمع کثیری به اصطلاح از تحصیلکردهها و مختصصین از دنیای غرب و کشورهای دور و نزدیک با لبهای لبریز از طمع و دلهای سرشار از آز و آرزوهای سیاه، وارد افغانستان شدند و شعارهای سبزی را نیز به گوش ملت بیچاره زمزمه کردند.
ملت و مردم افغانستان در اوایل به این فکر بودند که با ورود این متخصصین و آموزشدیدههای غرب، افغانستان به بهشت دنیا مبدل میشود و این سرزمین، گل و گلزار میگردد.
تحلیلگران مسایل سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و غیره، همه با نیکتاییهای رنگارنگ و دریشیهای مفشّن و قیمتی در میزهای گرد حضور پیدا میکردند، لاف از دیموکراسی و مردمسالاری میزدند و به نفع جهان کفر و غرب، گلو پاره مینمودند.
مجاهدنماهای مملکت نیز با آنان هماهنگ شده بودند و نظامی با ساختار غرب را تایید میکردند و در روند تقسیم دالر و استفادهجوییهای عجیب و غریب از غربی مشربان، پیشی میگرفتند
در این گرودار، آنچه را که امریکا و همپیمانانش به افغانستان میداد از یک دروازه وارد میشد و به شیوهی خاص و ماهرانه یی از دروازه دیگری بیرون میگردید و دوباره به خارج بر میگشت و به نفع خارجیها تمام میشد.
قسمت دیگری این پولها توسط مسئولین و کلانهای ادارهی فاسد، حیفومیل میگردید و به جیب اشخاص قدرتمند دولتی واریز میشد.
تنها یک مقدار پولی برای خدمات عام المنفعه باقی میماند که حتی ویرانیهای ناشی از تهاجم و حملات بی رحمانه امریکا و ناتو را هم تکافو نمیکرد.
دریانوشانِ حکومتی و تیکهداران قومی هرکدام گلویی پیدا کرده بود که هر قدر دالر و پول و امکانات را در آسیاسنگ نفس شان فرو میبردند، هنوز آتش اشتهای شان فرو نمینشست و مانند دوزخ، نعرهی«هل من مزید» میزدند.
عالمی را لقمه کرد و درکشید
معدهاش نعرهزنان هل منمزید
مولانا
این اشتهای بیش از حد و حقتلفیهای زمامداران و تیکهداران قومی، مردم را به ستوه آورده بود و خط فاصل درشتی میان ملت و دولت کشیده بود.
این درز با ظلم و وحشت امریکا و مزدورانش با گذشت هر روز کلانتر میشد و کشور را در اعماق بحران و بدبختی فرو میبرد.
این بحران، هرلحظه منتظر تحول بود و مردم نیز بیصبرانه در انتظار معجزه الهی و یک تغییر و تحول مثبت بودند.
همین بود که با گذشت هرلحظه پای حکومت استبدادی و تیکهداری و جزیرههای قدرت میلرزید و زوال و سقوط به استقبال شان میشتافت.
از سوی دیگر فداکاریها و قربانیهای مجاهدین امارت اسلامی با گذشت هر ساعت نتیجهی مثبت میداد و درخت آمال و آرزوی سبز ملت مجاهد و شهیدپرور افغانستان به بار مینشست.
بالآخره این همه عوامل دستیبه هم دادند و رژیم مفسد، نابکار و اجیر را سرنگون کردند و به جای آن حکومتی با عدالت عمری، مستقل و آزاد، جاگزین گردید.
ظلم، فساد، استفادهجوییها و حیفومیلهای بیحدوحصر آن حکومت، خود میرساند که عمر حکومت اجیر به پایان رسیده بود و ستاره بختش در حال افول بود.
همین بود که گلیم اشغالگر با حکومت دستنشانده اش ازاین سرزمین مردخیز و ملحدشکن جمع شد و پلانهای شوم و شیطانی غرب و دشمنان اسلام و افغانستان نیز نقش برآب گردید.
عدل و دادگستری، عُمر حکومتها را دراز میکند و ظلم، خود تیشهای است که در ریشهی حکومتها اصابت مینماید و تخت و بخت حکومتها را سرنگون میسازد.
امیدواریم که امارت اسلامی برای تحکیم عدل الهی و تحقق آرمان های پاک شهدای کشور تلاش بیشتر کند و نگذارد که مشتی از مردم استفادهجو و فرصتطلب تیشه یی را در ریشه این درخت پربار اسلامی حواله نماید.
امارت اسلامی افغانستان باید با فرهیختهگی و بصیرت تمام، دستهای غرض را از شانه قطع کند، بر سر ملت رنجدیده دست نوازش بکشد و بساط هرگونه فساد، استفادهجویی و اعمال ظالمانه را ازاین سرمینی که خون ملیونها شهیدِ برحق درآن ریخته است، برچیند.