اجتماعی

نگذارید حس ناخوشايند بین شما و فرزند تان، پديد آید

در تربیت مؤثر ، وجود حد و مرز برای کودکان ضروری به نظر می رسد. اگر ما آنان را درست راهنمایی كنیم، فرزندان ما آماده پذیرش می شوند. چرا كه اساساً کودکان مایل اند والدین خود را خشنود سازند. اما اكثر ما در تعیین حد و مرز برای كودكان مهارتی نداریم. زیاد صحبت می‌كنیم، بسیار عاطفی برخورد می كنیم و نمی توانیم به طور واضح منظور خود را بیان كنیم.

کوهکن

در تربیت مؤثر ، وجود حد و مرز برای کودکان ضروری به نظر می رسد. اگر ما آنان را درست راهنمایی كنیم، فرزندان ما آماده پذیرش می شوند. چرا كه اساساً کودکان مایل اند والدین خود را خشنود سازند. اما اكثر ما در تعیین حد و مرز برای كودكان مهارتی نداریم. زیاد صحبت می‌كنیم، بسیار عاطفی برخورد می كنیم و نمی توانیم به طور واضح منظور خود را بیان كنیم.

اگر می خواهید فرزندان تان به گفته های شما گوش بدهد، به این موارد توجه نمایید: والدین برای حد و مرز گذاشتن و ادب كردن فرزندان شان پیچیده و مبهم صحبت می كنند، می گویند « مؤدب باش، اذیت نكن ، شوخی نكن » . این راهنمایی های عمومی برای هر كودكی معنی خاصی دارد. کودکان از ما می خواهند، انتظارات خود را به طور روشن و واضح بیان كنیم. مثلاً در كتابخانه آهسته صحبت كن ، وقتی از جاده عبور می كنیم، دست مرا بگیر. یا موقع غذا خوردن حرف نزن. این راهبرد  در واقع میزان پذیرش و حرف شنوی كودك تان را افزایش می دهد.

در بسیاری موارد می توانید به فرزندتان فرصت یك انتخاب محدود شده بدهید تا خودش تصمیم بگیرد، چگونه دستورات شما را انجام دهد. گاهی آزادی عمل در تصمیم گیری، به كودك احساس قدرت و تسلط می دهد كه به تدریج مقاومت در برابر والدین را كاهش دهد. به طور مثال به او بگویید : « اکنون وقت حمام کردن است. می خواهی حمام كنی؟ می خواهی نیم ساعت صبح، نیم ساعت بعدازظهر ریاضی تمرین كنی؟ یا یك ساعت صبح؟ به این گونه والدین بهتر و زود تر می توانند به كودك خود پیشنهاداتی بدهند. آنها انتخاب محدودی برای كودكان تعیین

می كنند. اما می توانند تغییراتی در آن پدید آورند.

کودکان بیشتر پذیرای خواسته های مثبت هستند تا منفی. به طور عموم بهتر است واضح و روشن به كودك بگویید باید چه كار كند . دستوراتی مثل نرو، نریز و نكن دستورات منفی می باشند، در حالی كه والدین باید بیشتر باید از دستورات مثبت استفاده كنند.

وقتی به کودک می گویید : برو خواب کن، ممكن است نیروی كشمكش شخصی بین او و شما ایجاد شود. روش بهتر این است كه هدف را به حالت غیر شخصی بیان كنید. به طور مثال به او بگویید « ساعت نه است و وقت خواب تو » و به ساعت اشاره كنید. در این حالت هر اعتراض و حس ناخوشایندی پدید بیاید، بین كودك و ساعت است ، نه بین او و شما.

به کودک توضیح دهید، چرا محدودیت لازم است. مردم وقتی در مورد قاعده یا دستوری توجیه شوند، بهتر می توانند آن را بپذیرند ، اما در غیر این صورت آن را مستبدانه می پندارند. بنابراین هنگامی كه برای اولین بار كودك را در موقعیت محدود كننده قرار دادید توضیح دهید، چرا فرزندتان باید آن را بپذیرد. شناخت علت قواعد، باعث می شود رفتار مناسب در كودك به وجود بیاید. یعنی تمایلات درونی اش، او را مطیع قوانین خانواده می سازد. برای بیان علت قوانین به جای این كه از توضیحات طولانی، كه کودکان را خسته می كند، استفاده نكنید. به طور خلاصه، دلیل یك دستور را بیان كنید. مثلاً: دیگران را لت نکن ! چون بدن شان درد می گیرد.  یا وقتی اسباب بازی را از دست کودکان دیگر می گیری، آنها ناراحت می شوند، چون هنوز بازی شان تمام نشده است.

هرگاه رفتار كودكی را محدود كردید، سعی كنید به یك فعالیت قابل قبول دیگر اشاره كنید. از این طریق شما مستبد به نظر نمی رسید و فرزندتان حس نمی كند كسی اختیارش را سلب كرده است و احساس محرومیت هم نمی كند. بنابراین می توانید بگویید: « فرزندم نمی توانی قبل از غذا، چاکلیت بخوری ، اما بعد از غذا می توانی آیسکریم و هم چاکلیت مورد علاقه ات را نوش جان کنی ».

تعیین حد و مرز برای كودكان، هنگامی مؤثر است كه این قوانین ثابت باشند. به عبارت دیگر، در هر خانه باید ضوابط خاصی حاكم باشد و والدین همواره به آن پابند باشند و آن را تغییر ندهند. مثلاً اگر ساعت خواب، یك شب هشت و شب دیگر هشت و نیم  و شب بعد نُه باشد ، به جای همراهی، مقاومت کودکان را در پیروی از این برنامه به دنبال خواهد داشت. سختی این روش در این است كه قوانین مهم و روزمره خانواده باید هر روز به موقع اجرا شوند تا تأثیر گذار شوند.

در اخیر این تحریر اضافه می نماییم که باید احساسات وعواطف خود را كنترول نمود. هنگامی كه والدین عصبانی هستند، فرزندان خود را شدیداً تنبیه می كنند و بیشتر از قبل مورد آزار زبانی و بدنی قرار می دهند، گاهی اوقات به جای خشونت و رفتار خصمانه، باید آرامش خود را حفظ كنیم. نفس عمیق بكشیم و تا ده بشماریم. اساساً تربیت یعنی آموزش رفتار صحیح به كودكان، اما اگر شما عصبی یا احساساتی باشید نمی توانیدآموزش را به طور مؤثر انجام دهید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن