فرهنگی

چراغ بر فراز راه پژوهش‌گران

سعادت و رستگاری، نشانه‌های روشن و نمایانی دارد که گواه پیشرفت و موفقیت و رستگاری سعادت‌مندان می‌باشد.

قرنی

سعادت و رستگاری، نشانه‌های روشن و نمایانی دارد که گواه پیشرفت و موفقیت و رستگاری سعادت‌مندان می‌باشد.

یکی از نشانه‌های رستگاری و سعادت، این است که هرچه علم و دانش انسان بیشتر شود، فروتنی و مهرورزی او بیشتر گردد. انسان، چون گوهری گرانب‌هاست که هر چند وزن آن سنگین‌تر و ارزش آن بیشتر باشد، به عمق دریا فرو می‌رود؛ انسان وارسته، می‌داند که علم و دانش، بخششی الهی است که خداوند (ج)، با آن، هرکس را که بخواهد، می‌آزماید. اگر انسان به نحو احسن شکر دانش را ادا کند، خداوند (ج)، به وسیله آن مقامش را بالا می‌برد. ﴿يَرۡفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ دَرَجَٰتٖۚ﴾ [المجادلة: ۱۱] «خداوند(ج)، آن دسته از شما را که ایمان آورده‌اند و کسانی را که علم و دانش به آنها داده شده، به درجات بالا صعود می‌دهد».

هرچه علم و دانش انسان بیشتر شود، احتیاط او نیز افزایش می‌یابد و از اشتباه و انحراف قلب ایمن می‌گردد. او، هم‌چون پرنده‌ای که همواره احتیاط می‌کند و از این شاخه به آن شاخه و از این طرف به آن طرف می‌پرد و می‌ترسد که مبادا شکار شود، همواره خود را محاسبه می‌کند و مواظب خود می‌باشد. هرچه سن او بالا می‌رود، از آزمندی و حرص او کاسته می‌شود و بطور قطع، یقین می‌کندکه خط پایان زندگی نزدیک شده است و به زودی دوران کوتاه زندگی، بسر می‌آید. همچنین هرچه مال و دارایی انسان وارسته و سعادتمند، بیشتر شود، سخاوت و بخشش او نیز بیشتر می‌گردد. چون مال، امانتی است که خداوند، انسان را با آن می‌آزماید و انفاق مال، فرصت خوبی است و مرگ، درکمین انسان می‌باشد.

هرچه مقام و جایگاه انسان سعادتمند بیشتر شود و بالاتر رود، او خودش را بیشتر به مردم نزدیک می‌کند و نیازهای شان را برآورده می‌سازد و با فروتنی با آنان برخورد می‌نماید. چون بندگان خدا، عیال خدا هستند و خداوند، از همه بندگان کسی را بیشتر دوست دارد که به بندگانش سود بیشتری برساند.

یکی از نشانه‌های بدبختی و شقاوت، این است که هرچه علم و دانش انسان بیشتر شود، تکبر، سرکشی و حیرت او فزونی یابد؛ از این رو علم و دانش او، بی‌فایده و قلب او، تهی و طبیعت او، ‌نامناسب، سنگدل و درشت خوی می‌گردد. چنین شخصی، هرچه بیشتر عمل کند، بیشتر به خود می‌بالد و مردم را تحقیر می‌نماید و در مورد خودش بیش ازحد گمان نیک دارد. او، می‌پندارد که فقط او، نجات می‌یابد و سایر مردم، هلاک می‌شوند. همچنین بر این باور است که فقط او، به سرمنزل مقصود خواهد رسید و دیگران را در پرتگاه هلاکت می‌داند. هرچه عمرش بیشتر می‌شود، آزمندی و حرص او نیز بیشتر می‌گردد، او، مال اندوز و بخیل است و اتفاقاتی که رخ می‌دهد و مصیبت‌هایی که پیش می‌آید، او را تکان نمی‌دهد. هرچه ثروت او، بیشتر شود، تنگ چشمی و بخل او، افزون می‌گردد. قلب او، از ارزش‌ها خالی است و دست او بسته می‌باشد و درچهره او، ‌اثری از خوبی‌ها نیست. هرچه مقام و جایگاه او بالا رود، تکبر و سرکشی او بیشتر می‌شود. او، انسانی مغرور، دودل، شتاب زده و خود بزرگ بین می‌باشد که رگ‌های گردنش باد کرده است. خلاصه اینکه او، ‌چیزی نیست. چون در حدیث آمده است: «متکبران، روز قیامت بصورت ذره‌ای کوچک حشر می‌شوند که مردم، آنها را با پاهای شان لگدمال می‌کنند».

این چیزها، آزمون است و خداوند(ج)، با آن بندگانش را می‌آزماید. پس برخی خوشبخت می‌شوند و عده‌ای نیز بدبخت می‌گردند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *