چگونگی واگذاری سفارتخانهها به امارت اسلامی افغانستان
زمانی که کلید فتح به دست مجاهدین قرار گرفت، دروازههای پیروزی یکی پی دیگری باز شدند و زمامداران جمهوریت فرار را بر قرار ترجیح دادند، برخی از کشورها فکر کردند که فراریها بر میگردند و امریکا و اشغالگران، دوباره آنان را به مسند قدرت میرسانند.
احمد شاه
زمانی که کلید فتح به دست مجاهدین قرار گرفت، دروازههای پیروزی یکی پی دیگری باز شدند و زمامداران جمهوریت فرار را بر قرار ترجیح دادند، برخی از کشورها فکر کردند که فراریها بر میگردند و امریکا و اشغالگران، دوباره آنان را به مسند قدرت میرسانند.
اما این پیشبینی کاملاً اشتباه و غلط بود یک وجب جغرافیای افغانستان هم از تسلطِ امارت اسلامی خالی نماند و فراریها برای ابد، سر به زانوی بیگانگان نهادند و به خواب ناامیدی فرو رفتند.
اگرچه مدتی تبلیغات گروهکهای شکستخورده و فراری بر یک مشت مردم سادهلوح افغانستان و بعضی کشورها تٲثیرات منفی گذاشته بود و فکر میکردند که حکومت دلخواه غرب در افغانستان به وجود میآید و شکمپرستانِ جاه و چوکی، بازهم به دور جیفهی قدرت جمع میشوند.
اما بیخبر ازاینکه ریشهی ظلم و فساد از افغانستان کنده شده است و دیگر نمیتواند درخت تلخ حکومتهای اجیر در افغانستان به ثمر برسد.
همین بود که رفته رفته دلِ کشورها از فراریهای جمهوریت سرد شد و روابط خویش را با وارثِ اصلی افغانستان که عبارت از امارت اسلامی است، برقرار کردند و سفارتخانههای مقیم کشورهای خویش را به امارت اسلامی افغانستان واگذار نمودند.از سوی دیگر، مستخدمان و کارمندان جمهوریت در سفارتخانههای افغانستان، دیگر کار و وظیفهیی نداشتند و همه با بیکاری مطلق لحظات شان را در سفارتخانهها سپری میکردند.
چون افغانستان به طور کامل در تصرف امارت اسلامی بود و همه امور افغانستان مربوط و منوط به این نظام میشد.
ازاین رو، سفیران بیکار و بیبرنامه، جز دردِ سر و بار اضافی به کشورها، چیز دیگری تلقی نمیشدند.
بناءً کشورها درک کردند و تصمیم گرفتند که با صاحبان وحاکمانِ اصلی افغانستان در تماس شوند و سفارتخانهها را در اختیار امارت اسلامی قرار بدهند.
اگر سفارتخانههای افغانستان، بیشتر ازاین در اختیار سفیران بیکار و بیبرنامهی جمهوریت قرار میگرفتند، حقا که با گذشت هر روز مشکلات فراوانی دامنگیر کشورها میگردید و همچنان سفیران، منحیث بار دوش و یک اداره نابکار به کشورها باقی میماندند که این نیز مشکلآفرین بود و زیانهای جبرانناپذیری را روی روابط کشورها و افغانستان، بهجا میگذاشت.
بناءً استراتیژیستها و مشاوران کشورها، به وزارتهای خارجه و مقامات بلندپایهی دولتهای خویش، مشوره دادند تا روابط شان را با امارت اسلامی برقرار کنند و این نظام پردستاورد و پر آرامش را مستقیم یا غیر مستقیم به رسمیت بشناسند.
همین بود که کشورها به امارت اسلامی دلگرمی پیدا کردند و کلیدهای سفارتهای افغانستان، مقیم کشورهای شان را یکی پی دیگری به امارت اسلامی تسلیم دادند و روند روابط حسنه و دوستانهی کشورها با افغانستان آغاز گردید.
با این کار منافع کشورها و افغانستان بهتر تامین میشود و میتوانند بیشتر از پیش، مراوید و تعامل داشته باشند.
ما یقین داریم که انشاءالله روابط دیپلوماتیک با کشورها مستحکمتر خواهد شد و با گذشت هر روز فضای دوستانه و تعاملات مثبت به میان خواهد آمد
به وجودآمدنِ چنین فضا، منافع بزرگی را برای افغانستان رقم خواهد زد و با گذشت هرروز زمینهی رشد اقتصاد، تجارت و کار در کشور مساعد خواهد شد و فقر، بیکاری و بدبختی از افغانستان عزیز، رخت خواهند بست. از سوی دیگر، شرایط و دلایلی که برای بهرسمیتشناختن یک کشور وضع میشود، کاملاً از طرف امارت اسلامی افغانستان تکمیل گردیده است و بهانهجویی بعضی کشورها در این مورد، بیهوده است.
امارت اسلامی افغانستان تمام نقاط کشور را تحت کنترول دارد و حتی یک وجب خاک این کشور، از زیر سیطره امارت اسلامی بیرون نمیباشد.
امارت اسلامی همواره بهجهانیان پیام واضح و صریح داشته است که از خاک افغانستان علیه هیچ کشوری استفاده نخواهد شد و هیچ تروریستی نمیتواند در این کشور، پناهگاه امنی داشته باشد.
هرگاه هر باغی که از هرنقطهیی سربلند کرده اند، درجا ریشههای آن خشکانیده شده و از بین برده شده است.
پس کشورهای متباقی که تاهنوز واقعیتهای افغانستان را درک نکرده اند و یا برای بهرسمیتشناختن امارت اسلامی، بهانه تراشی میکنند، باید بدانند که جز راه تعامل و گفتگو هیچ راه دیگری در افغانستان ممکن نخواهد بود و تاریخ ثابت کرده است که افغانها بههیچ زورگو و قلدری، سرخم نکرده است و راههای غیر از مصالحه و گفتگو، هیچگاه به نفع کشورها نخواهد بود.
امارت اسلامی صراحتاً اعلام میدارد که داشتن روابط حسنه با تمام کشورها، از جمله پالیسیهای مشخص و واضح ما خواهد بود و هیچگاه ما خلاف تعهد خویش، عمل نخواهیم کرد.
انشاءالله العظیم.