اسلامی

از بردگی فکری تا آزادی اندیشه

سخن اینجاست؛ تا زمانی که فکر و فرهنگ ناب اسلامی در میان مسلمان‌ها رایج باشد هیچ‌گاهی اسیر و برده فکری نمی‌شوند. اما هنگامی که اندیشه‌ی ناب اسلامی از ایشان گرفته شود، به سادگی فکر غلامی و بردگی جای‌گزینش می‌شود.

قسمت دوم و پاياني
مولوي عبدالوهاب «سعادت»
سخن اینجاست؛ تا زمانی که فکر و فرهنگ ناب اسلامی در میان مسلمان‌ها رایج باشد هیچ‌گاهی اسیر و برده فکری نمی‌شوند. اما هنگامی که اندیشه‌ی ناب اسلامی از ایشان گرفته شود، به سادگی فکر غلامی و بردگی جای‌گزینش می‌شود.
اثرات فکر غلامی این‌قدر موثر است که تا دیروقت باقی می‌ماند و با وجود آزادی جسمی، مسلمان از لحاظ ذهنی، اسیر طاقت‌های کفری می‌شود. بزرگ‌ترین نقصان (Adversity) اندیشه غلامی این است که اشخاص برده میان دوست و دشمن، خوب و بد سود و زیان تفکیک نمی‌توانند و همه را عکس هم می‌دانند.
از جمله اثرات زهراگین فکر غلامی که در اذهان مسلمانان جا گرفته است؛ این است که در عصر کنونی برای نظام اسلامی نیاز نیست و همه ملت‌ها باید زیر سقف نظام دموکراسی و جمهوری زندگی کنند و جایگزین نظام اسلامی، جمهوریت را پیشنهاد می‌کنند. این ذهنیت‌های غلامی، مسلمانان را از فکرکردن به گفته‌های قرآن و حدیث دور نگهداشته است که، حالات را مطابق ارشادات الله «ج» و رسولش بررسی و تجزیه (Analysis) می‌کردند.
اما نخیر؛ اکثر روشن‌فکران و اهل قلم نیز تجزیه و تحلیل حالات را به گفته‌های رسانه‌های غربی می‌کنند. فقط توصیف و تمجید غربی‌ها و باداران‌شان که بیست‌سال یوغ استعمار و استثمار را بر گردن شان نهاده بود، از نوک قلم‌شان می‌تراود.
بطور مثال: حمله روس در افغانستان و جهاد و فتح مجاهدین افغان، تجاوز امریکا بر افغانستان، آمدن تحریک اسلامی طالبان، آمدن امریکا در خلیج و اشغال عراق، ظلم‌های اسرائیل بر فلسطین، حمله یازده سپتامبر و غیره واقعات را این دانشمندان چنان تجزیه و تحلیل می‌کنند که گویا، متجاوزان و اشغالگران خوب کردند، مسلمانان شایسته چنین تهاجم بود، مقصر هستند، کوتاهی کردند.
به جای نشان‌دادن قدرت خدا، ممالک غربی را خدای زمین می‌پندارند و هرچه در دنیا پیش می‌آید به خواست امریکا می‌شود.
سیاست و امداد امریکا را دیده، جهاد افغان‌ها برعلیه روسیه و شکست ذلیلانه شان را چنان توجیه می‌کنند که فرسخ‌ها از دین و عقل دور باشد.
همچنان جنگ صلیبی امریکا علیه دنیای اسلام را تحلیل اقتصادی می‌کنند در حالی‌که جهان کفر در آغاز لشکرکشی از پاپ کلیسا اجازه و مشروعیت گرفتند.
به نظر این تحلیل‌گران، اشغال عراق برای نفت و اشغال افغانستان برای معادن (Mineral Resources) بوده است.
بلی این همه دقیقاً همان تحلیلی است که یهودیان توسط بلندگوها در روزنامه‌ها و رسانه‌های اجیر تحت نام ریپورت‌تحقیقی پخش و نشر می‌کنند. و متفکرین سرشناس ما این را دیده به تعقیب ایشان قلم به دست شده، شایعات پخش شده را تایید می‌کنند.
در مورد این‌گونه دانشمندان، یهودی‌‌ها نوشته اند: این افراد از ذهن ما می‌نویسند و مسیر شان آن سوی می‌باشد که ما راهنمایی می‌کنیم.
اگر گفته شود که جنگ‌های یک قرن قبل یا کمتر برای اشغال جغرافیا، مادیات و وسایل بود تا حدی جا دارد. اما نبردهایی را که دنیای کفر در ممالک اسلامی در این عصر راه‌اندازی کرده‌اند، اصلاً برای مادیات نیست. چراکه کشورهای کفری از نگاه مادیات و وسایل یا نفت و گاز خیلی غنی هستند.
حالا جنگ کفر برای پایان دادن همان جنگ است که چهارده‌قرن قبل شروع شده بود. منظورم این نیست که امریکا با این اسباب و وسایل ضرورت ندارد. مقصد اصلی دنیای کفر این نفت و گاز نه، بلکه همان هدفی است که بیشتر از چهارده‌قرن قبل پیامبر نازنین «ص» ارشاد فرموده بودند.
دانشمندان یهود این نبردها را جنگ‌های اقتصادی اعلام می‌کنند، تا اینکه مسلمانان دینی و مذهبی فکر نکنند.
چون، فکر اسلامی و دینی جذبه‌ی جهاد و شوق شهادت را در رگ رگ مسلمانان زنده می‌کند و سرانجام به هیچ‌قدرتی تسلیم نمی‌شوند.
در اذهان مردم این تبدیلی فکری بخاطر به وجود آمده است که مسلمانان حالات موجوده را در روشنایی قرآن کریم و حدیث جستجو نکردند، بلکه راضی به همان گفته‌هایی شدند که از بلندگوها و رسانه‌های غربی شنیدند.
ما این حقیقت تلخ را باید بپذیریم که اکثر خبرگان و اهل قلم، طرز فکر شان غربی است و این مفکوره‌ی غلامی بر همه‌گان تٲثیر بسزایی کرده است.
این یک حقیقت مسلم است؛ تا زمانی که عقیده و نظریه‌ی یک ملت به اصل و بنیادش مستحکم باشد، غلام و برده‌ی فکری هیچ جریان نمی‌شود. ملتی که هیچ عقیده و نظریه ندارد، مانند قافلهء می‌ماند که بعد از غارت شدن، توسط رهزنان در صحرا حیران و پریشان قدم می‌زنند.
بدشانسی این قافله این‌جاست که هر رهزن را رهبر پنداشته دنبال می‎کنند. پس از تجربه‌نمودن فریب‌های تکراری باز هم فکر می‌کنند که این بار سفر ایشان به راه صواب است. اما بی‌خبر از اینکه این راه که تو می‌روی به ترکستان است.
اگر مسلمانان می‌خواهند که منزل اصلی خودشان را بیابند و حالات را درست درک کنند، باید به اصول شان پابند باشند. تا زمانی که مسلمانان ندانند در مورد حالات کنونی قرآن وسنت چه ارشاداتی دارد، مسیر اصلی را پیدا کرده نمی‌توانند.
مسلمانان باید لایحه‌ی عمل خود شان را بنابر ارشادات قرآن و حدیث و شرع ساخته و نظریات غرب را مورد مطالعه قرار بدهند، تا توانایی تفکیک حق و ناحق را پیدا کنند.
ورنه تا قیامت در مردابِ افکار بردگی و غلامی، غرق شده تجزیه و تحلیل حالات را چنان می‌نمایند که دنیای غرب می‌خواهد.
نهایت !
جنگ فکری چست؟
جنگ فکری، جنگ شکستن عقیده و باورهاست. جنگ فکری، جنگ تسخیر فکر و وجدان است. جنگ فکری، جنگ تغییر ارزش‌ها و دیدگاهاست. جنگ فکری، جنگی است که از تو دشمن می‌سازد.
این جنگی‌ست که من و تو هنوز از آن شناخت دقیق نداریم، ولی شعله‌های آن گوشه‌های خانه ما را به آتش کشیده است.
جنگ فکری، جنگ بدون توپ و طیاره و بدون رعشه‌هاست که دیدگاه‌ها ارزش‌ها و بالآخره ضمیر و وجدان مسلمان را هدف قرار می‌دهد و با شعله‌های آتش و دود و باروت و صداهای مهیب بمب‌ها نه، بلکه با روشنی دلفریب، صداهای هوس‌نواز شیطانی مسلمان را از فکر و عقیده اش بیگانه می‌سازد.
آزادی‌های معنوی را به بندهای بدون زنجیر غلامی تبدیل می‌نماید و بدون ریختن خون او ضمیرش را می‌کشد و بدون بستن جسم فزیکی او در سلول‌های زندان فکر، او را به زنجیرهای نامرئی اسارت می‌کشاند. شما دیده باشید؛ مردمی را که می‌‌نوشند و می‌خورند و راه می‌روند، ولی احساس و ضمیر شان مرده است.
شما دیده باشید کسانی را که نام شان مسلمان، ولی فکر و عقیده شان با هیچ اصل اسلام سازگار نیست.
شما دیده باشید کسانی را که در شناسنامه‌ی شان مسلمان نوشته است ولی در صورت و سیرت شان رنگ و بوی اسلام ذره‌ی هم وجود ندارد.
همین‌ها کشته‌شدگان و شکست‌خوردگان جنگ فکری اند، خون شان نریخته ولی شیرازه حیات و زندگی شان که فکر، عقیده، ضمیر و احساس است، شکست‌خورده و کشته‌ شده‌است.
همچنان صدها و هزارها نه بلکه؛ میلیون‌ها انسان را خواهید دید که به جرم مسلمان بودن به سلول‌های زندان نرفته اند و بدون قید و بست در عالم هستی قدم می‌زنند، ولی بار بزرگ زنجیرهای اسارت را بر شانه‌ی فکر، دیدگاه، عقاید و باورهای شان حمل می‌کنند. همین‌ها زندانیان جنگ فکری اند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *