اجتماعی

شهر کابل زیباتر از گذشته

در زمان حاکمیت جمهوریت آنچه که در خور مردم داده میشد وعدههای چرب و شیرین دروغین و میان تهی بود، گویی در گفتار هرمسئول امور با یک چشم به هم زدن وطن آباد، معمور و شگوفا میگردید حال آنکه کوچکترین اقدام برای زدودن ناملایمات و نابرابری ها صورت نمیگرفت و ملت با هزاران درد و مشکل دست و پنجه نرم میکرد.

استوار
در زمان حاکمیت جمهوریت آنچه که در خور مردم داده میشد وعدههای چرب و شیرین دروغین و میان تهی بود، گویی در گفتار هرمسئول امور با یک چشم به هم زدن وطن آباد، معمور و شگوفا میگردید حال آنکه کوچکترین اقدام برای زدودن ناملایمات و نابرابری ها صورت نمیگرفت و ملت با هزاران درد و مشکل دست و پنجه نرم میکرد. روز تا روز فساد و ناهنجاری های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی گسترده تر و چاق ترمیشد، اگر از واقعیت نگذریم شهر کابل چهره اصلی خود را با آشفته بازاری که وجود داشت از دست داده بود.
اکثریت جاده های عمومی بادیوارهای استنادی بر روی همشهریان مسدود و راه بندانها که علت و انگیزهاش بستن جادهها بود باعث آزارو اذیت مردم گردیده بودکه یک هموطن به غرض رفتن از گوشهی شهر تا قسمت دیگر، باید ساعت ها در راه بندان انتظار میکشید و علت این همه مشکلات قلدری زورمندان و بی تفاوتی مسئولین در نظام بود وگاهی به منظور گذشتن یکی از مقامات چه وکیل میبود و یا وزیر و… به ساعتهاجاده برروی عابرین بسته میشد.
تعداد دست فروشان درکراچیهای متحرک و ثابت آنهم در جادههای عمومی یکی از معضلات جدی بود که مسئولین امور کوچکترین توجهای به آن مبذول نداشتند و این کار دست فروشان سبب تنگ شدن جاده و توقف وسایط میگردید، همچنان تکدی به یک حرفه برای تعدادی از گداها تبدیل گردیده بود که در زمینه اقدامی صورت نمیگرفت.
معتادان در هرگوشه و کنار شهر شب و روز برای مردم یک چالش بزرگ و خطرناک بودند، از هرنگاه چه از لحاظ امنیتی ویا اخلاقی و همچنان موجودیت ایشان سبب شده بود که دزدیها و دستبردهای مرموزانه به نحوی در شب وروز صورت گیرد و از سوی دیگر با وضعیت فلاکت بار برچهره شهر نیز اثر سؤ و منفی از خود بجا گذاشته بودند که این خود نمایانگر بی تفاوتی دولت و نهادهای ذیربط را نشان میداد.
نظم ترافیک جاده برهم خورده بود، ایستگاههای وسایط نقلیه به طور دلخواه در تغییر بود و حتا دقیق معلوم نبود و پولیس ترافیک هم در این راستا همکاری کرده نمیتوانست به خاطری که محافظین زورمندان چندین بار افراد مؤظف اداره ترافیک را لت و کوب کردند و هزاران ناهنجاری دیگر اجتماعی به طور علنی وجود داشت. به گونه مثال غصب ملکیتهای دولتی و شخصی، رشوت و اختلاس از سوی اشخاص زورمند و صاحب جاه و جلال صورت میگرفت، دولت جمهوریت که جز لافیدن و گزافیدن توان کوچکترین کار را نداشت تنها نظارهگر بود و در اکثریت قضایا و مشکلات مسئولان هم دست داشتند آدم ربایی در تمام کشور بهویژه در شهر کابل به اوج خود رسیده بود که آدم ربایان و گروه های تبه کارشان توسط مسئولین دولت وزورمندان مستقیم و یا هم غیر مستقیم حمایت میگردیدند و اگر گرفتار هم میشدند توسط حمایت گران خویش از بند رها گردیده و دوباره با غارت راهزنی میپرداختند.
خوشبختانه که با روی کار آمدن امارت اسلامی با درنظرداشت مشکلات داخلی و مداخله کشور های خارجی یک ونیم سال در تمام عرصه ها اقدامات لازم صورت گرفته مردم احساس آرامش میکنند، خدمات شهری آنقدر از سوی مسئولین و دست اندرکاران به منصه اجرا قرار گرفته که دور از تصور و توقع است. در این مدت زمان کوتاه و کم اگر به این منوال کار سعی و تلاش متداوم صورت گیرد انشاءالله که شاهد زدودن وبرطرف شدن تمام مشکلات در کشور خواهیم بود. اگر به چشم دل بنگریم واقعاً شهر کابل چهره اصلی خود را دوباره به دست آورده است.
از خداوند(ج) برای آنانیکه میخواهند برای مردم و وطن خویش صادقانه خدمت کنند توفیق میخواهم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *