اسلامی

زمین لرزه از منظر شریعت و فلسفه

علتها و اسباب مختلفی را که شریعت و فلسفه بیان کرده اند، در میان آنها استبعاد و تضادی وجود ندارد که قابل انکار باشد، زیرا میتواند که یک مسبب، اسباب متعددی داشته باشد

حبیبی صالحی
قسمت دوم و پایانی
توافق دین و فلسفه
علتها و اسباب مختلفی را که شریعت و فلسفه بیان کرده اند، در میان آنها استبعاد و تضادی وجود ندارد که قابل انکار باشد، زیرا میتواند که یک مسبب، اسباب متعددی داشته باشد که برخی از آنها اسباب قریبه و برخی دیگری اسباب بعیده باشند و به عبارت دیگر برخی از آنها اسباب و برخی دیگر اسباب الاسباب باشند.
طور مثال شخصی سخن خشم آوری را (دشنام) به زبان آورد که به سبب آن شخص دیگری خشمگین شد. این خشم سبب اشتعال حرارت بدن او گردید و در نتیجه دماغ و مغز او آسیب دید و به سبب خونریزی دماغ وفات کرد. الآن سبب مرگ این شخص خونریزی دماغ است که درست است. اشتعال حرارت بدن نیز سبب این مرگ است و درست است. سخن خشمآور که سبب حرارت شده بود نیز سبب این مرگ است و درست است. در میان اینها تعارضی وجود ندارد، برخی اسباب قریبه و برخی دیگری اسباب بعیده هستند و همه را میتوان سبب مرگ این شخص گفت. اما کسانی که با فن طبابت اصلاً آشنا نیستند، هنگامی که این واقعه را بشنوند که فلان شخص با یک کلمهای خشمآور [دشنام] مرده است، با وجود اینکه مخبر هر قدر فرد صادق باشد، تکذیب می کنند و سخنش را دروغ میشمارند. این تکذیب اصلاً اشتباه است؛ زیرا همه از روی عقل و مشاهده می¬دانند که اعتراض و تکذیب این فرد بیخبر از رموز طب اشتباه و بی اساس است و خبر دهنده صادق و سخن او حق است.
اینچنین هنگامی که مردم با طب روحانی آشنا نباشند، حقوق و فاعلیت خدای متعال را، زیان و آثار معاصی و گناهان را، ارتباط با همی مسببات و اسباب خفی و پنهانی را ندانند، این گونه مطالب ارایه شده در علل و اسباب زلزله را بدون سند و دلیل و بر اساس رأی نارسا و فهم ناقص و قاصر خود انکار نموده و خود را مصداق این آیه کریمه قرار می دهند که می¬فرماید:
ترجمه: بلكه آنان چيزى را تكذيب مى‏كنند كه اصلا آگاهى از آن ندارند و واقعيّت آن براى ايشان روشن نشده است.» (يونس: 39).
اگر چنین گفته شود که خدای متعال از جهت کثرت معاصی بندگان، به خشم میآید و میخواهد که آنان را تنبیه کند تا توبه کنند و باز آیند، بنابراین میخواهد که زمین را به حرکت در آورد، آنگاه اجزای ناریه و انرژی و بخارها را در زمین ایجاد میکند و به وسیلهی خروج این انرژی و بخارها از میان تودههای سنگی و پلیتهای زمین، آن را میلرزاند و در زمین لرزه به وجود می آید.
با این اعتقاد و باور نه دین و دینداران وجود زلزله به سبب علت قریبه خروج انرژی زمین را انکار کنند و نه فلاسفه و زمین شناسان در انکار و تکذیب آن به خشم الهی و تکان با دستور و قدرت خدا را انکار نمایند؛ زیرا سبب حقیقی نخسیتن زمین لرزه، معاصی و گناهان بندگان است و سبب ظاهری و قریب آن خروج انرژی و بخارها از میان پلیتهای زمین هستند. اگر ما چنین اعتقادی و باوری داشته باشیم، نه خلاف عقل است و نه خلاف نقل، و نه کدام امر محال خلاف عقل لازم می آید، بلکه هر کدام اسباب و علل، چه قریبه و چه بعیده را انکار کردن، نهایت بیانصافی و بعید از عقل و نقل است.
به خوبی باید دانست که علت زلزلهها گاهی اسباب طبیعی میباشد و گاهی اسباب شرعی، شریعت و شریعت مداران هم با نهایت انصاف، علت طبیعی زمین لرزه را بپذیرند و فلسفه و فلسفه دانان نیز با کمال انصاف علم علت شرعی را بپذیرند و انکار و تکذیب نکنند. از این جهت در برخی موارد که اگر علت زلزله تنها شرعی ذکر شده هم درست است و اگر در برخی موارد علت زلزله تنها طبیعی ذکر شده هم درست است، در یک مورد سبب قریب و در مورد دیگر سبب بعید در نظر گرفته شده و بیان گردیده است و در میان شان کدام نفی و تضاد و عنادی وجود ندارد و نیاز به شبهه افگنی هم نیست.
چه بسا از امتهای پیشین در نتیجه معصیتها، سرکشیها و گناهان شان به عذاب و عتاب زلزله هلاک و تباه شده اند. در سوره اعراف در داستان قوم ثمود و اهل مدین (اعراف: 78 و 91)، در بارهی قوم لوط در چند جای قرآن کریم، در داستان حضرت موسی علیه السلام و بنی اسرایل در کوه طور(اعراف: 155)، در داستان خسف قارون واژه ای «أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ؛ زمين لرزه آنان را فراگرفت‏». گویای این مطلب و بیانگر اثبات عذاب زمین لرزه بر این گروه ها در نص قرآن کریم است.
در لابهلای روایت نبوی نیز کثرت زلزله در آخر زمان از نشانههای قیامت خوانده شده است. در حدیثی حضرت عبدالله بن حواله حمصی رضی الله عنه روایت میکند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به او فرمودند: «ای فرزند حواله! زمانی که خلافت اسلامی در کشور شام ایجاد شود، آنگاه وقوع زلزلهها، فتنهها و حوادث بزرگ نزدیک میشود و قیامت در آن روز بسیار نزدیک میگردد، حتی نزدیک تر از فاصله این دست من تا سر». (ابوداود سیستانی، سنن ابی داود، ج 2 ص 19 ح 2535؛ حاکم نیشاپوری، المستدرك على الصحيحين، ج 4 ص 471)
در همین باب از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم گناهان و اسباب بسیاری از سرکشی بندگان را بیان کرده سپس فرمودند: «پس در چنین وضعیتی منتظر امور زیر باشید: بادهای گرم میوزد، زلزله صورت میگیرد
خسف به وجود می آید و زمین فرو می رود، مردم مسخ میشوند، سنگ پرتاب میشود و حوادث بزرگ بسیار دیگری پی در پی همانند افتیدن مهره های تار سکلیده، به وجود می آید.» (محمد ترمذی، سنن الترمذی، ج 4 ص 495 ح 2211)
این روایات نبوی صلی الله علیه وآله وسلم نیز علت شرعی و اولی زلزله را تائید میکنند. علاوه براین، سخن از شدائد زلزله در روز قیامت در چندین جای قرآن کریم صراحت شده است.
بنابراین، در هنگام وقوع زلزله و دیگر حوادث بزرگی طبیعی، باید انسان ها صدقات و خیرات نموده از گناهان و خطاهای شان توبه نموده به خدای متعال رجوع کنند. از این جهت در نامهای از حضرت عمر بن عبدالعزیز به والیان شهرها توصیه و تاکید شده که مردم در فلان ماه و فلان تاریخ همه به میدان بیرون آمده مطابق وسع و توان خویش صدقه و به خدای متعال مراجعه نموده و توبه و دعا کنند.
دانشمندان فقه و بصیرت نیز در چنین حوادث مهیب و وحشتناک با استناد از آیات قرآن و روایات نبوی به مراجعه به خدای متعال و عبادت و توبه و دعا توصیه کرده اند. (علاء الدین حصکفی، الدر المختار وحاشية ابن عابدين، ج 2 ص 183) رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نیز در چنین مواقعی، روی آوری به خدای متعال و اقدام به عبادت و بندگی و راز و نیاز و مناجات بوده است. (ابوداود سیستانی، سنن ابی داود، ج 2 ص 485)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *