اجتماعی

اهمیت همكاری دوكانون، در تربيت اطفال

اطفال و نوجوانان عزیز و دوستداشتنی! انسان از بدو پیدایش تا زمان مرگ درمرحله آموزش و فرا گرفتن علم و دانش قرار دارد .هر روزیكه از زندگی یك فرد می‌گذرد تجربه یی بر تجارب زندگی اش افزوده می شود و خشتی بر بنای شخصیت او گذارده می شود و در نهایت شخصیت یك فرد را می توان از مجموعه یی اعمال، كردار، پندار و بالاخره تمام خواص او تعریف كرد. با تحریر این مقدمه كوچك می پردازیم به سوال اصلی كه مسوولیت بیشتر را كدام یك، خانواده یا مكتب درتربیت و به وجود آوردن شخصیت های سالم بعهده دارد ؟

کوهکن

اطفال و نوجوانان عزیز و دوستداشتنی! انسان از بدو پیدایش تا زمان مرگ درمرحله آموزش و فرا گرفتن علم و دانش قرار دارد .هر روزیكه از زندگی یك فرد می‌گذرد تجربه یی بر تجارب زندگی اش افزوده می شود و خشتی بر بنای شخصیت او گذارده می شود و در نهایت شخصیت یك فرد را می توان از مجموعه یی اعمال، كردار، پندار و بالاخره تمام خواص او تعریف كرد. با تحریر این مقدمه كوچك می پردازیم به سوال اصلی كه مسوولیت بیشتر را كدام یك، خانواده یا مكتب درتربیت و به وجود آوردن شخصیت های سالم بعهده دارد ؟

گفتیم یك طفل همین كه بار اول چشم به جهان می گشاید وارد صحنه آموزش و فرا گرفتن میگردد، او می كوشد هرچه زودتر خود را با محیط ماحولش وفق دهد و در برابر عمل محیطش عكس العمل مطلوبی از خود ابراز دارد .

یك طفل نوزاد الی سه سالگی كه به طور قطع محل پرورش او دامان مادرو پدرو محیط خانوادگی است، بیشتر از تمام دوره زندگی اش تشنه فرا گرفتن و خواهان افزودن تجارب بر شخصیت خویش و دریافت عكس العمل های محیط خود میباشد . برای اثبات این امر، ما هریك، نا آرامی های اطفال خود را در محیط خانه و تشبث نمودن آنان را درهر كار و عمل مشاهده كرده ایم. مثلاً یك طفل شش ماه و یا یكساله پیوسته به هر چیز دست می اندازد و گاهی چاینك داغ را به دست می گیرد و زمانی خود را به سوی آتش نزدیك میكند. اما همین كه دستش سوخت و تجربه ای برتجارب اش افزوده شد و دریافت كه آتش سوزنده است، دیگر از آن میترسد و بدین كار اقدام نمی كند . و مانند بزرگسالان همچو تجارب كوچك و روزمره  را هرگز تكرار نمی كند .

به آن پیمانه ایكه طفل در سن بین تولد الی سه سالگی می آموزد، تا پایان زندگی اش، گر چه صد سال زنده بماند،آموخته نمیتواند. با مثال كوچكی میتوان نظریه فوق را تایید كرد: یك طفل میتواند تا سن سه سالگی لسان مادری اش را در پهلوی صد ها و هزار ها مطالب دیگر با تمام لهجه ها اصطلاحات و گرامر آن مطابق خواسته محیط و فامیلش فرا گیرد، اما به یقین نمیتواند به عین شكل بدون كوچكترین اشتباه لهجوی اصطلاحی و یا گرامری تا پایان زندگی یك لسان دومی را كسب نماید.

علمای تعلیم و تربیه و روحیات، دلیل سرعت فوق العاده آموزش اطفال را درسنین كودكی این میدانند كه  صفحه دماغ كودك درسنین اولی كاملاً پاك و آماده فرا گرفتن میباشد . چون ماشین فلم گیری و یا یك فیته اخذالصوت كه تا هنوز از آن استفاده نشده است.  دیدن هرمنظره و شنیدن هرصدا را ثبت میكند. هرچیز را تازه و جدید میبیند، و هر عكس العمل محیط را می پذیرد. اكنون می بینیم اطفال دوران كودكی شان را گرچه در دامان خانواده سپری میكنند، ولی محیط مكتب،محیط اجتماع و بازار و محیط همبازی طفل نیز آموز گاران طفل و بنیان گذاران خشتی از شخصیت طفل شناخته میشود . اما این دو محیط تربیتی یعنی فامیل و مكتب به درجه اول درصیقل ساختن همه عكس العمل ها به حیث مربی وظیفه دارند . كه این وظیفه بار اول بدوش والدین و متعاقبأ مكتب شمرده میشود .

یك طفل آداب معاشرت، دسپلین، طرز پیش آمد،  روش لباس پوشیدن، عشق و محبت، بغض و كینه و نفرت   راست گویی و دروغگویی، رسوم، عادات و كردار اجتماعی و بالاخره همه چیز را جز نوشتن و خواندن ( كه آنهم درفامیل ها اكثراً صورت میگیرد) درمحیط فامیل دركنار معلمان اولی خود یعنی پدرو مادر فرا میگیرد و محیط مكتب این اندوخته های اطفال را به صورت مجموعی در حیطه یك حیات اجتماعی تری انكشاف میدهد و تربیت بهتری را به صورت یك كل  رهبری می كند و از تربیت فردی و شخصی به سوی تربیت اجتماعی میگراید. اما بدون تربیت سالم خانوادگی جهت رسیدن به هدف عالی خویش مكتب به ناكامی مواجه میگردد.

مثلاً نهال كوچكی را میتوان به آسانی راست نشاند و به آسانی میتوان آنرا راست كرد اما اگر كج و نا درست نمو میكند نمی گوییم كه راست نمی شود اما میتوان به مشكل آنرا راست نمود خانواده و مكتب درتربیت طفل همچو مثال را دارند .

من عقیده دارم كه در بخش تربیت اطفال والدین را نیز به نام مربیان و معلمان نام بریم و این وظیفه را درمرحله دوم به معلمان مكتب وا گذار شویم یك مادر و یك پدر بیش از مسوولیت تأمین معیشت طفل مسوولیت بزرگتری به تربیت او دارد و از همین جهت در پهلوی پدر و مادر بودن باید لقب معلم و مربی بودن را نیز بر خود بقبولانند .

از جانب دیگر یك طفل جز از چهار یا پنج ساعت بیش دریك شبانه روز نزد معلم نیست اما بیست ساعت را درمحیط خانواده اش سپری میكند درخلال چهار ساعت مكتب جز رهنمایی چیزی بیش نمی تواند اما بهترین لابراتوار تطبیق اعمال طفل و عملی نمودن رهنمایی های مكتب محیط خانواده او میباشد و همكاری والدین درتربیت اطفال امری بسی ضروری و لازمی پنداشته میشود که و اكنون میپردازیم به سوال دیگری آیا با تشخیص اینكه كدام یك از این دو محیط ( خانواده یا مكتب ) مقصر اند؟ مشكل اصلی و اساسی حل میشود گیریم خانواده مقصر است یا مكتب این قصور را دارا است چه كاری از پیش گرفته ایم تربیت طفل را با دریافت قصور یكی از این دو بهتر ساخته نتوانستیم . من عقیده مندم كه در بدل اینكه هریك از این دو جناح انگشت ملامت به سوی دیگری دراز كنند درعوض درهماهنگ ساختن و همكار نمودن این دو محیط تربیتی باید گامی بر دارند درواقع این دو جمعیت از معلمان اولی یعنی ( والدین ) و معلمان دومی یعنی ( مكتب ) را با هم همكار و هم دست گردانیم در اكثر از ممالك پیشرفته كمیته های به نام ( تیچر پیرنس، اسوسیشن ) كه مراد آن همكاری والدین و معلمان درشناخت و تربیت سالم اطفال است وجود دارد و اكثرا والدین درهر ماه و یا هر پانزده روز و یا در مواقع لازمه به صورت دسته جمعی و یا تنهایی بخاطر كمك و دریافت هدایات لازمه قسمتی از تربیت اطفال شان را بعهده میگیرند و برای شناخت بیشر اطفال شان به معلمان مكتب توضیحات میدهند .

درهر پانزده روز و یا درخلال هرماه یكبار از اولیای اطفال به صورت مجموعی یا به صورت انفرادی از طرف اداره مكتب دعوت به عمل آید تا از مشكلات اطفال شان در فامیل حكایت كنند، درتربیت خود سهیم شوند و در معرفی بیشتر اطفال خود با معلم كمك كنند. چون والدین و معلمان هر دو خیرخواه طفل اند و به همكاری یكدیگر نیاز دارند .به یقین اقدام با اینكار اگر در اول اشكال هم تولید كند، پسانها نتایج بسی مثمری از آن حاصل میگردد،و والدین خود مكتب را یگانه مرجع كمك و مكتب كمك والدین را در بخش تربیت شاگردان خود ضروری میپندارد .

پس به عقیده من به صورت واضح مسوولیت بیشتر تربیت اطفال نظر به مقتضیات سن شان متوجه مربیان اولی یعنی والدین است و مكتب نیز مسوول تربیت سالم افراد اجتماع میباشد .اما مساعد ساختن شرایط همكاری این دو كانون تربیت اطفال ( خانواده ) و (مكتب ) یك امر مثبتی خواهد بود كه درتسریع دانش و هماهنگی رشد شخصیت اطفال مهم بوده و قابل ارزش میباشد .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *